شعر تاجیکستان به قبل و پس از سهراب سپهری تقسیم می شود

شعر تاجیکستان به قبل و پس از سهراب سپهری تقسیم می شود

بلک بلاگ: شاه منصور شاه میرزا شاعر و پژوهشگر تاجیکستانی می گوید شعر تاجیکستان به سبب تأثیر بسیار زیاد سهراب سپهری، به قبل و پس از سهراب تقسیم می شود و او این ادعا را در مقالات مختلف ثابت کرده است.



خبرگزاری مهر،

گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی

: ۱۵ مهر، مصادف با سالروز تولد سهراب سپهری، یکی از شخصیت های کلیدی و تاثیر گذار در تحولات شعر و هنر معاصر ایران است. سپهری از خانواده ای با ریشه های عمیق در فرهنگ و ادب پارسی برخاسته است؛ پدربزرگ او، ملک المورخین و لسان الملک سپهر، نویسنده نامدار «ناسخ التواریخ» و مادربزرگش، حمیده سپهری، شاعر بوده که اشعارش در مجموعه «زنان سخنور ایران» به چاپ رسیده است.
سهراب سپهری در مهر سال ۱۳۰۷ در کاشان متولد شده است. او بعنوان هنرمندی چندوجهی، نقشی اساسی در ادبیات مدرن ایران از راه تلفیق شعر و نقاشی ایفا کرد. تأثیر سپهری بر ادبیات بعد از خود، بخصوص بر نسل های متأخر، از راه ارایه یک جهان بینی که میان مفاهیم عرفانی و مدرنیته پل می زد، بسیار قابل توجه است. آثار شعری او، بخصوص مجموعه هایی چون «صدای پای آب» و «حجم سبز»، نه فقط در ایران مورد توجه شاعران و مخاطبان قرار گرفت، بلکه بعد از ترجمه به زبان های دیگر، برای او شهرتی فراتر از ایران فراهم نمود.
به بهانه سالروز تولد سهراب سپهری، سراغ «شاه منصور شاه میرزا» شاعر، نویسنده و پژوهشگر تاجیکستانی رفته ایم تا در رابطه با ظهور و بروز شعر سهراب در تاجیکستان و کشورهای آسیای میانه صحبت نماییم. این که سهراب سپهری در تاجیکستان چقدر خوانده شده است؟ چه کسی و کسانی در معرفی سهراب سپهری به شاعران و ادبای تاجیکستانی نقش داشته اند؟ و در نهایت به این مورد برسیم که وضعیت شعر فارسی در تاجیکستان امروز چه طور است؟ آیا شاعران و ادبای این کشور با خط و الفبای فارسی آشنا هستند، یا این که هنوز هم آثار ادبی فارسی را با زبان سیریلیک می خوانند؟
«سرمه دل» در زمینه مردم شناسی، «مادرنامه» گلچین درخشان ترین چکامه های فارسی در ستایش مادر، «باغ شفتالو» مجموعه داستان، «می خواستم پرنده شوم» مجموعه غزل، «دینم عشق است» مجموعه شعر و «نسیمی از بخارا» برگردان اشعار رودکی به خط سریلیک، بخشی از آثار شاه منصور شاه میرزا است که در ایران و تاجیکستان انتشار یافته است.
در ادامه بخش اول گفتگو با شاه منصور شاه میرزا را می خوانید؛

* آقای شاه منصور، علاقه شما به سهراب سپهری در بین شاعران غیرایرانی کم نظیر است. از اینجا آغاز نماییم که


چه شد بعنوان یک شاعر و پژوهشگر تاجیکستانی به سهراب سپهری علاقمند شدید؟


واقعیتش این که بنده در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمدم. پدرم که خدا رحمتش کند، نویسنده بود و مولف بیشتر از ۱۸ کتاب بود و یک کتابخانه بسیار بزرگ داشت که در شهرستان خودمان هم کتابخانه بزرگی محسوب می شد. ما اطراف خجند زندگی می نماییم. خجند هم مثل شهر اصفهان و تبریز یک شهر قدیمی و دارای قدمت بسیار زیادی است. وقتی که من صاحب سواد شدم و در کتابخانه پدرم وقت می گذراندم، پدر می گفت این کتاب ها مثل شما فرزندان من هستند و وقتی که اینجا هستید، باید با احتیاط با آنها رفتار کنید. تاکید می کرد هرکتابی که برمی دارید، در جای خودش بگذارید. اگر می گفتی کتاب «جنگ و صلح» تولستوی کجاست، می گفت ردیف فلان و قطار فلان و شماره فلان. یعنی همه چیز در این کتاب خانه در جای خودش قرار داشت.
یک روز کتابی به دستم افتاد که نامش «امواج کارون» بود؛ برگزیده شعر معاصر ایران. در آن کتاب دو سه تا شعر از سهراب سپهری خواندم و به نظرم خیلی جالب آمد. اشعار زیادی هم از این شاعران در کتاب نبود؛ از هر شاعر چند شعر کوتاه. همین چند تا شعر، علاقه من به شعر سهراب را جرقه زد.
شعر سپید و نیمایی ایران جایگاه چندان جدی در تاجیکستان نداشت، اما وقتی که شعر سهراب شناخته شد، یک غلغله در تاجیکستان به پا کرد. کم کم شعرای ما آغاز کردند به تقلید کردن از سهراب. من یک مقاله به نام «سهراب در سپهر شعر تاجیکستان» دارم که در مجله شعر هم منتشر گردید

* نخستین کتابی که از سهراب خواندید، کدام کتاب بود؟


سال های ۸۹ و ۹۰ میلادی بود که فروشگاه الهدی در مرکز شهر دوشنبه یک کتابفروشی راه اندازی کرد؛ در روزهایی که من دانشجو بودم. آنجا کتابی به نام «هشت کتاب» به چشمم خورد. دیدم روی کتاب اسم سهراب سپهری را نوشته است. من از بچگی با خط فارسی آشنا بودیم، به همین خاطر کتاب را خریدم و وقتی کتاب را خواندم، دیدم چه شعرهای زیبایی دارد. این طور بگویم که شعرها برای من و بسیاری از تاجیکستانی ها غیرمنتظره بود. می گفتیم مگر چنین شعری هم در ادبیات فارسی بوده است؟

* پیش از این که سهراب را بخوانید، در تاجیکستان با شعر نوی ایران آشنا بودید؟


آشنا بودیم ولی آشنایی ما بسیار کم بود. بطورمثال تا حدودی نیما را می شناختیم. در کشور ما بیشتر شعرای سنتی ایران معروف بودند. بطورمثال غزل های رهی معیری، سیمین بهبهانی، نادر نادرپور و مهدی اخوان ثالث مطرح بودند. شعر سپید و نیمایی ایران جایگاه چندان جدی در تاجیکستان نداشت، اما وقتی که شعر سهراب شناخته شد، یک غلغله در تاجیکستان به پا کرد. کم کم شعرای ما آغاز کردند به تقلید کردن از سهراب. من یک مقاله به نام «سهراب در سپهر شعر تاجیکستان» دارم که در مجله شعر هم منتشر گردید. آن زمان سردبیر مجله بسیار استقبال کرد و گفت ما نمی دانستیم سهراب در تاجیکستان اینقدر مورد اقبال قرار گرفته و طرفدار دارد. در آن مقاله من واژه «سهراب بیمار» را به کار بردم؛ به معنای سهراب زدگی و البته به معنای مثبتش. سهراب اینقدر در تاجیکستان طرفدار پیدا کرد که مثل یک ویروس اوضاع شعر تاجیکستان را دگرگون کرد.

* خود شما هم در شناسایی سهراب سپهری در تاجیکستان موثر بودید. درست است؟


وقتی که من با سهراب آشنا شدم، آغاز کردم به برگردانِ پاره هایی از هشت کتاب سهراب سپهری از خط فارسی به خط سیریلیک و این پاره ها را در نشریات تاجیکستان منتشر کردم. سال ۲۰۰۰ میلادی یا سال ۱۳۸۰ شما بود که خودم هم به ایران آمدم و در رادیو تاجیکی و برون مرزی صداوسیما مشغول به کار شدم. در آن مقطع هرروز به کتابخانه آستان قدس رضوی می رفتم و روی شعر سهراب مطالعه می کردم. تمام مجله ها و مقاله ها کتاب هایی را که در رابطه با سهراب نوشته بود، کپی کردم. از هیچ چیزی در رابطه با سهراب نگذشتم؛ حتی رنگ ماشین سهراب، یا این که پدربزرگش اسدالله خان سپهری و مادربزرگش حمیدی سپهری از کجا آمدند و که بودند؟ و چرا از بین ۵ فرزند خانواده تنها سهراب بسمت شعر آمد و معروف شد؟ همینطور همه نقدهایی را که در زمان حیات سهراب در رابطه با شعرش نوشته شده بود، جمع کردم.

* نتیجه این مطالعات چه بود؟


ابتدا از همه آثاری که در کتابخانه آستان قدس رضوی در رابطه با سهراب سپهری پیدا می شد، کپی گرفتم. بیشتر از ۸۰ کتاب را کپی کردم. آن زمان ها فلش نبود و باید همه این ها را روی کاغذ کپی می کردم. درنتیجه یک کتابخانه عظیم از این کتاب ها درست شد و من آغاز کردم به مطالعه روی آنها. بر مبنای آن مطالعات مقاله ای نوشتم و آنجا توضیح دادم که علت جذابیت شعر سهراب در کشورهای آسیای میانه، حتی در روسیه، چیست؟ چون نقدهای بسیار زیبایی بر شعر سهراب توسط حتی روس ها نوشته شد. بطورمثال خانم «ویرا کلیاشتارینا» یک ایران شناس و سهراب پژوه معروف روسی است، سهراب را خیلی خوب درک و معرفی کرده بود. خودش هم به زبان فارسی تسلط داشت و شیفته سهراب بود. من به این چهره ها هم در مقاله خودم اشاره کردم.
از تمام آثاری که در کتابخانه آستان قدس رضوی در رابطه با سهراب سپهری پیدا می شد، کپی گرفتم. بیشتر از ۸۰ کتاب را کپی کردم. آن زمان ها فلش نبود و باید همه این ها را روی کاغذ کپی می کردم. درنتیجه یک کتابخانه عظیم از این کتاب ها درست شد و من آغاز کردم به مطالعه روی آنها.
با این مقالات بود که در تاجیکستان تقلید از سهراب آغاز شد. بطورمثال یکی از شاعران ما «عسکر حکیم» رییس کانون نویسندگان تاجیکستان، یک منظومه بلند به نام «سنگ من الماس» دارد که وقتی آنرا می خوانید، احساس می کنید ادامه «صدای پای آب» سهراب است؛ با همان اشاره ها و همان سبک و سیاق. بر این اساس است که من معتقدم ادبیات ما با سهراب سپهری کاملا دگرگون می شود و به دو بخش تقسیم می شود.

* یعنی می گویید شعر تاجیکستان به قبل و پس از سهراب سپهری تقسیم می شود؟


بله. باور کنید من این حرف را با دلیلهای مختلف می گویم. یکی از آشکارترین دلایلش این که معروف ترین شاعران ما از سهراب تأثیر پذیرفته اند. در رابطه با این مورد در مقاله ام به تفصیل در رابطه با این ادعا صحبت کرده ام.

* اسم مقاله چه بود؟


همان مقاله «سهراب در سپهر شعر تاجیکستان» که پیش تر عرض کردم. در این مقاله بخشی به نام «سهراب و تأثیرش در شعر آسیای میانه» دارم که بیشتر در رابطه با همین ادعاست. بطورمثال سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۱ بود که یک منظومه از سهراب در ازبکستان به زبان ازبکی توسط خانم «نرگس شاه علیوا» ترجمه شد و کتاب سال شد. این خیلی خبر خوبی بود و نشان می داد شعر سهراب در دیگر کشورها هم مورد توجه قرار گرفته است. شاعران همچنین اشعار سهراب را تقلید می کردند و در وصف سهراب شعرها می گفتند. اهتمام می کردند اشعار سهراب گونه بنویسند که این ها تا آن زمان سابقه نداشت. سابقه شعر نیمایی، شعر بی وزن، شعر آزاد و اینها را داشتیم ولی سبکی که سهراب شعر می گفت، در تاجیکستان و کشورهای آسیای میانه، وجود نداشت. این شد که سهراب بهمراه فروغ فرخزاد و نادر نادرپور و اخوان ثالث، جزو معروف ترین شاعران ایران در تاجیکستان شد.

* در تاجیکستان خط فارسی مرسوم نیست و شما به خط سیریلیک می خوانید و می نویسید. برایم جالب است بدانم علاقه به سهراب سپهری و شاعران معاصر ایران، تاثیری بر اشتیاق اهالی ادب تاجیکستان برای فراگیری خط فارسی داشته اند؟ این طور بوده که شاعران تاجیکستانی، شعرهایشان را به خط فارسی بنویسند؟


بله. خط فارسی فقط یک خط نیست. این خط، خط علم و دانش است. شما واژه شصت/شست را درنظر بگیرید؛ اگر با صاد یا سین باشد، دو معنای متفاوت دارد. برای درک متون ادبیات فارسی باید خط فارسی را یاد داشت. وقتی به این خط مسلط می شوید، تازه شعر فارسی را متوجه می شوید. فهم و رعایت قوافی و ردیف در شعر، بدون یاد گرفتن خط و الفبای فارسی، ممکن نیست. اینها نقص هایی است که شعر ما به خاطر خط سیریلیک با آن روبرو است. به همین خاطر شعرای ما آغاز کردند به مطالعه ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر ایران. شما اگر هزار بار شعر فارسی را ترجمه کنید، تا زمانی که آنرا به زبان اصلی نخوانید، ظرافت و معرفت و لذت و بزرگی آنرا درک نمی کنید.

ادامه دارد...



منبع:

0.0 از 5
1404/07/14
10:27:27
50
تگهای خبر: خرید , داستان , فرهنگی , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۴
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها