شفافیت بالاخره پیروز شد!

شفافیت بالاخره پیروز شد!

به گزارش بلک بلاگ، متقاضیان مجوزهای کسب و کار، احساس بهتری داشتند از این که از آن پیچ وخم های اداری، رفت وآمدهای زیاد، اتلاف وقت و مشکلات مشابه جلوگیری می شود و افراد بیشتری می توانند به مجوز برسند.



به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، در سال هایی نه چندان دور، دریافت یک پروانه کسب برای خیلی از کارآفرینان به مسیری فرسایشی و طاقت فرسا شبیه بود؛ مسیری که در آن «کفش آهنی» استعاره ای واقعی از رفت وآمدهای بی پایان، سلیقه محوری، پارتی بازی و کاغذبازی های خسته کننده بود. اما تحول بزرگی که با راه اندازی درگاه ملی مجوزها آغاز شد، ورق را برگرداند و یکی از ملموس ترین نمونه های «روایت پیشرفت» در نظامِ اداری ایران را رقم زد؛ پیشرفتی که نه فقط در چارچوب قانون گذاری، بلکه در تجربه روزمره مردم قابل لمس است.
کتاب «کفش آهنی ات را دربیار» تلاشی برای ثبت همین تحول است؛ داستانی از گذار نظام اعطای مجوز از سازوکارهای پیچیده و پرهزینه به فرآیندی شفاف، سریع و عادلانه. این کتاب با گردآوری تجربه های واقعی کارآفرینانی که هر دو دوره سنتی و الکترونیکی را پشت سر گذاشته اند، تصویری عینی از این تغییر ارائه می کند. از همین رو، برای واکاوی پشت صحنه تهیه این اثر و چرایی اهمیت آن در ادبیات «روایت پیشرفت»، با ابوالفضل اناری، مدیر پروژه کتاب، گفتگویی انجام دادیم که روشن می کند این تحول چه طور ثبت شده و چرا ثبت آن برای آینده اهمیت دارد.

ایده اولیه کتاب «کفش آهنی ات را دربیاور» از کجا شکل گرفت؟


پیش تر از این در عرصه «روایت پیشرفت» فعالیتهایی انجام داده بودم. ما همراه با دوستان در دانشگاه تهران روی طرح «تاریخ شفاهی روایت» کار می کردیم و از همان زمان، سابقه و تجربه ای در این مورد را داشتیم. ازآنجاکه مبحث «روایت پیشرفت» برای ما اهمیت زیادی داشت، این ایده را با دکتر سیاح، رییس مرکز ملی کسب وکار، مطرح کردیم. دکتر سیاح نیز به سبب اینکه فردی رسانه فهم هستند و به ثبت و ضبط وقایع اهمیت می دهند، از این مساله استقبال جدی کردند و خیلی سریع برای آن بودجه ای دریافت نمودند. بعد از آن، ما وارد مرحله اجرا شدیم تا یک روایت جامع تهیه نماییم. در گام بعدی، این پرسش عنوان شد که روایت را از چه افرادی جمع آوری کنیم؟
رویکرد ما این بود که سراغ افرادی برویم که تجربه شیوه های سنتی و هم چنین تجربه شرایط فعلی که فرد از راه درگاه ملی مجوزها مبادرت به دریافت مجوز می کند. گروه دیگری از افراد نیز کسانی بودند که حتی هنوز موفق به دریافت مجوز نشده بودند، اما در پروسه قرار داشتند و درخواست آنها در سامانه ما ثبت شده بود. بعضی از این افراد حتی شکایتی ثبت کرده بودند. بنابراین تصمیم گرفتیم با آنها گفتگو نماییم تا ببینیم در مقایسه با گذشته، زمانیکه امور را حضوری پیگیری می کردند، حالا چه تجربه ای دارند، حتی اگر مجوزشان هنوز صادر نشده باشد. به طورکلی، تاآن جاکه به خاطر دارم، بیشتر این افراد در نهایت مجوز خودرا دریافت کرده بودند؛ اما همه آنها به وضوح تغییرات و تفاوت های ایجادشده را احساس کرده بودند.

چطور به سراغ سوژه ها رفتید؟ افراد را به چه صورت شناسایی کردید؟ آیا با کارآفرینان در نقاط مختلف کشور مصاحبه کردید یا از راه نهادهای دولتی معرفی شدند؟


سامانه ای به نام «سامانه شکایات» داریم. این سامانه دارای فیلدهای مختلفی است که ما آنها را بر مبنای نیاز، فیلتر کردیم. نخستین فیلتر ما «اصناف» بود؛ یعنی افرادی که قصد دریافت مجوزهای اصنافی داشتند؛ یعنی همان مجوزهای مربوط به واحدهای صنفی، مغازه ها و کسب و کارها. فیلتر دوم ما وضعیت شکایت افراد بود. فردی شکایت خیلی شدیدی ثبت کرده بود و گزینه «خیلی بد» را برگزیده بود، ما او را از لیست کنار می گذاشتیم. تعداد این افراد زیاد نبود، اما هدف ما این بود که داستانها نه بیش از اندازه تلخ باشد و نه بیش از اندازه آرمانی. تعادل در روایت خیلی اهمیت داشت؛ بنابراین، کوشش کردیم حد میانه را حفظ نماییم.
ما کوشش کردیم تعادل را رعایت کنیم؛ یعنی با کسانی مصاحبه نماییم که هم مجوز گرفته بودند و هم با کسانیکه هنوز موفق به دریافت مجوز نشده بودند و در پیچ وخم سامانه های اداری و درگاه ملی مجوزها و درگاه اصناف قرار داشتند. هدف ما این بود که تجربه های مثبت را نشان دهیم، تغییراتی در روندهای اداری کشور بوجود آمده و دیگر مثل قبل نیست که فرد مجبور باشد اصطلاحاً «کفش آهنی» بپوشد و مدام بین ادارات رفت وآمد کند. هم چنین قصد داشتیم تجربه های منفی یا انتقادی را بیان نماییم. مجموع این افراد حدود ۲۰۰۰ نفر شدند. یکی از همکاران ما که چند سال سابقه تخصصی در عرصه روایت و مصاحبه داشت، مسئول تماس با این افراد شد. او با تک تک افراد تماس گرفت و یک فیلتر اولیه هم خودش اعمال کرد. بعنوان مثال، با توجه به متن شکایت ها بررسی می کرد که فرد حرف هایش منظم است، یا دلایلش قانع کننده است یا خیر. مواردی را که از این نظر مناسب نبودند حذف نمود و از آن ۲۰۰۰ نفر به یک تعدادی رسیدیم. با این افراد تماس گرفته شد. در هنگام تماس، همکار ما هیچ نوع جهت دهی ای ایجاد نمی کرد. گفتگو را با پرسش هایی ساده آغاز می کرد و تلاش می کرد اجازه دهد فرد آزادانه صحبت کند. سرانجام، از میان این افراد به حدود ۵۰ تا ۶۰ نفر رسیدیم که هم خوب صحبت می کردند، هم توانایی روایت گری داشتند و هم تسلط خوبی بر مبحث داشتند. در مرحله بعدی، لیست این افراد را به تیم علی رضا زارعیان واگذار کردیم تا فیلترهای بعدی را اعمال کنند. آنها نیز تماس هایی می گرفتند و گفت وگوهایی انجام می دادند. سرانجام، لیست غائی از میان همین افراد برگزیده شد.

فرایند ثبت داستانها چه طور بود؟ آیا مصاحبه ها بصورت حضوری انجام شد یا از راه مکاتبه و تماس؟


برخی از داستانها به این صورت بود که دوستان و همکاران مان، یعنی تیم علی رضا زارعیان، برای انجام مصاحبه ها بصورت حضوری رجوع می کردند. برخی دیگر را هم نمی شد حضوری انجام داد، چونکه افراد از استانهای مختلف بودند. پراکندگی جغرافیایی برای ما اهمیت داشت؛ مهم بود که داستانها فقط از یک شهر نباشد تا بتواند خروجی خوب و واقع بینانه ای از وضعیت کشور به ما نشان بدهد. اگر اطلاعات را فقط از یک استان می گرفتیم، ممکن بود یک اداره در آن استان عمل کرد خوبی داشته یا برعکس عمل کرد نامطلوبی ارایه کرده باشد. در این صورت داستانها ممکنست از حقیقت دور شود یا جهت گیری خاصی پیدا کند. اما وقتی داستانها را در سرتاسر کشور پراکنده می کنید، از بروز چنین مشکلی جلوگیری می شود.

تا قبل از درگاه ملی مجوزها، پروسه اعطای مجوز صنفی خیلی پیچیده بود. از نگاه شما، چرا چنین تحول ساده ای سال ها به تأخیر افتاد؟


به طورکلی ارگان ها دوست ندارند قدرت از آنها گرفته شود. آنها بشدت به فضای بوروکراتیک علاقه مندند و به همان شدت دوست دارند متقاضی را حضوری ببینند و او را گرفتار این پروسه کنند. زمانیکه قدرت در دست آنها باشد، زیرمیزی رخ می دهد، امضای طلایی شکل می گیرد، بده بستان های جایگاهی و دولتی اتفاق می افتد و هزار نوع مفسده دیگر به وجود می آید. اصل ماجرا در کشور اینست که دستگاهها، ادارات، ارگان ها، اصناف و همه نهادهایی که متولی اعطای مجوز هستند، تمایل دارند این پروسه از زیر دست خودشان عبور کند. اگر این پروسه از دست شان بیرون برود، در عمل قدرتی برایشان باقی نمی ماند.

در داستانها می بینیم مردم از رانت و پارتی بازی اداری به شفافیت و عدالت رسیده اند و در واقع این کتاب تصویری از حرکت ایران بسمت کار آمدی و شفافیت اداری است. آیا احساس کردید روایت این تحول می تواند امید و اعتماد عمومی را تقویت کند؟


بله، این مساله به وضوح قابل مشاهده بود. متقاضیان مجوزهای کسب وکار، احساس بهتری داشتند از اینکه از آن پیچ وخم های اداری، رفت وآمدهای زیاد، اتلاف وقت و مشکلات مشابه جلوگیری می شود و افراد بیشتری می توانند با سهولت به مجوز دست یابند. در مورد عموم مردم نیز، به تبعِ این تغییر، در طولانی مدت این امید را داشتیم که چنین روندی بتواند اثرگذاری داشته باشد و امید عمومی را تقویت کند. مجوزهای کسب و کار برای افراد خیلی آسان تر و با هزینه کمتر قابل دریافت شده بود، طبیعتاً این مساله می تواند در هزینه راه اندازی خودِ کسب و کار نیز زمینه ساز کاهش هزینه و سهولت بیشتر باشد. پیش ازاین مجوزها سخت به دست می آمد و وقتی سخت به دست می آمد، همه نمی توانستند مجوز بگیرند. وقتی همه نتوانند مجوز بگیرند، در عمل مجوزها در اختیار یک عده یا یک قشر خاص قرار می گیرد. نتیجه اش می شود اینکه فقط عده ای می توانند بازار را انحصاری کنند، گران تر بفروشند. اما وقتی این بازار باز می شود و همه می توانند مجوز بگیرند و فعالیت کنند، رقابت ایجاد می شود. این روند حتی می تواند بصورت مستقیم و مثبت حتی روی قیمتها نیز اثر بگذارد.

در پروسه اداری ایران که سال ها مردم را با بروکراسی اداری و کاغذبازی خسته کرده بود، درگاه ملی مجوزها به عنوان قدمی جدی برای تسهیل و شفاف سازی شکل گرفت. شما چگونه این تغییر را به عنوان یک روایت پیشرفت دیدید؟


به طورکلی وقتی اعطای مجوز تسهیل شود، افراد بیشتری می توانند اشتغال پیدا کنند. وقتی افراد بیشتری شاغل شوند، یعنی خانواده های بیشتری تأمین خواهند شد. از جانب دیگر، کسانیکه کسب و کار راه می اندازند و مجوز می گیرند، به طور معمول یک نیرو، کارمند، کارگر یا فردی را برای همکاری به کار می گیرند. خود این اقدام نیز نفرات جدیدی را وارد بازار کار می کند. می بینید که اقتصاد کشور چقدر می تواند از این مسیر پیشرفت کند و چه تاثیر مستقیم و مثبتی می تواند، چه در تجارت داخلی و چه در تجارت خارجی، داشته باشد. هم چنین این روند می تواند تا حد زیادی از رانت ها جلوگیری نماید، رقابت را بهبود ببخشد و موجب شود افرادی که واقعا استعداد دارند و برای فعالیت هایشان زحمت می کشند، بدون دریافت رانت و امتیازهای خاص، بتوانند کارشان را انجام دهند. در فضای بین المللی نیز این موضوع می تواند اثرگذاری خیلی مهم و گسترده ای داشته باشد.
0.0 از 5
1404/09/04
09:43:24
14
تگهای خبر: الكترونیكی , داستان , رسانه , رمان
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۲
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها