از غم تا حماسه من موشک ندارم، سلاح من شعر است!

از غم تا حماسه من موشک ندارم، سلاح من شعر است!

بلک بلاگ: به گزارش بلک بلاگ، رضا شریفی می گوید در روزهایی که کشورمان درگیر جنگ با رژیم صهیونیستی شده، کار شاعر و مداح موشک زنی نیست، بلکه باید با کاغذ و قلم و شعر و میکروفون با دشمن بجنگند و غم را به حماسه تبدیل کنند.



به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، مداحی و مرثیه سرایی برای خاندان عصمت و طهارت (ع) در فرهنگ ایرانی-شیعی، همواره جایگاهی والا داشته و به مثابه رسانه ای قدرتمند برای انتقال مفاهیم دینی، ارزش های اخلاقی و شور و شعور عاشورایی عمل کرده است. با این وجود، این جریان ادبی و آئینی، در طول تاریخ پرفرازونشیب خود، متناسب با شرایط و اقتضائات زمان، دستخوش تحولات محتوایی و سبکی شده است. یکی از برجسته ترین این دگرگونی ها، گرایش به مضامین حماسی در کنار جنبه های سوگوارانه و تراژیک بوده است. این حماسی شدن نوحه ها و مداحی های فارسی، نه یک انتخاب صرفا ذوقی که ضرورتی برآمده از بطن نیازهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره بوده است.
روزنامه آگاه به مناسبت ماه محرم، گفتگویی با رضا شریفی شاعر، مداح و نوحه سرا داشته و با این شاعر در رابطه با «رابطه شعر، مداحی و هیأت با حماسه» و «نسبت جنگ ۱۲ روزه تحمیلی با مراسمات سوگواری محرم» صحبت کرده است. دیگر بهانه این گفتگو، انتشار نماهنگ «شبای جنگ» است که در ایام گذشته توسط شریفی انتشار یافته و مورد استقبال قرار گرفته است. مشروح این گفتگو در ادامه می آید؛

* اشعار شما را قبل از این از زبان خیلی از مداحان و ذاکران شناخته شده خاندان (ع) شنیده ایم، اشعاری که بیشتر درحال وهوای احساسی یا وصف حال خاندان (ع) بخصوص سیدالشهدا بودند. چه شد که تصمیم گرفتید یک شعر حماسی بسرایید که کاملا هم در نسبت با شرایط و وقایع حال، از آغاز حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی گرفته تا تکبیر گفتن گوینده خبر بود؟ این شعر حماسی و بعد هم اجرا و تنظیم و ساخت نماهنگ چه طور ایده پردازی شد؟


خداوند منت سر من گذاشته و سال هاست که توفیقاتی داریم و چند خط شعر برای خاندان (ع) می نویسیم. این از محبت خدا و آل الله است و من تنها در حد یک نویسنده این محبت ها را روی کاغذ می آورم و بیش از این هنری ندارم. من تقریبا ۱۲ سال پیش است که نوحه سرایی می کنم، چون قبلش شعر عاشقانه و شعر آزاد کار می کردم. از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم نوحه هم بنویسم و به مرور این نوحه نوشتن، خیلی پررنگ شد. البته هنوز در حوزه شعر آزاد هم می نویسم و سال ۹۸ هم توفیق داشتیم محضر حضرت آقا شعر بخوانم. با این همه، نوحه سرایی من بیشتر دیده شده تا شعرهای آزادی که می نویسم. در همان شعر و نوحه هایی که نوشتم و مداحان مختلفی آنها را خواندند، تلاش کردم فضای حماسه را رعایت کنم و به بیان بهتر، تلاش می کنم حرف های جدی را در کارهایم بیاورم. من از قدیم با آقای مهدی رسولی رفاقت دارم و در شعرهایی که برای ایشان در دهه ۹۰ نوشتم، آنجا هم حرف های جدی و حماسی دارم. یادم است همان سال ها شعری از زبان حضرت رقیه (س) نوشتم که می گفت «بابای من توی لالایی های که توی گوشم خوانده، به من می اظهار داشت که باید وقار داشته باشی، عفاف داشته باشی» و… حرفم اینست که از همان قدیم هم در این فضا بودم و دوست داشتم حرف های جدی تری بزنم که در بسیاری از نوحه ها نیست.

* چه شد که توجه به حماسه در کار شما بیشتر و جدی تر شد؟


نقطه عطفی که سبب شد حماسه در آثارم بیشتر باشد، در ماه رمضان سال جاری بود که حاج محمود آقای کریمی محبت داشتند، دستی به سر ما کشیدند و ۳۰ شبی که حاج آقا نجف بودند توفیق گفتن قصاید مدح امیرالمومنین (ع) با من بود. من در همین قصاید هم تلاش کردم علاوه بر این که مدح حماسه امیرالمومنین (ع) را می گویم، حرف های جدی هم بزنم؛ حرف هایی در مورد حکمرانی مولا (ع)، در مورد ارتباط ایشان با جامعه و موضوعات اجتماعی تر هم تلاش کردم بگویم. در ماه رمضان این تجربه شیرن را داشتم تا این که رسیدیم به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ای که داشتیم. یک شب، موقع سحر، در صورتیکه خانواده خواب بودند، من تنها نشسته بودم و تلویزیون تماشا می کردم. هم زمان گوشی موبایلم را هم چک می کردم که ببینم اخبار از چه مقرر است. تازه هم ساختمان شبکه خبر صداوسیما را مورد حمله قرار داده بودند و خیلی تحت تاثیر خانم سحر امامی (گوینده شبکه خبر) و حماسه ای که ایشان داشت قرار گرفته بودم و خود به خود این شعر از دل من جوشید. حتی بدون این که دنبال روایتی باشم، روایت «ألا وَإنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ» به ذهنم آمد و نشست جایی که باید. شاید تمام این شعر در طول کمتر از ۲۰ دقیقه سروده شد. وقتی شعر به اتمام رسید، به آقای حاج حنیف طاهری زنگ زدم و برایشان خواندم و ایشان خیلی تشویق کرد. گفت «رضا این خیلی خوبه، اینو ادامه ش بده» که گفتم تکمیل می کنم و باردیگر زنگ می زنم. بقیه شعر را نوشتم و باردیگر زنگ زدم. شاید مجموع همه این ها یک ساعت نشده باشد. در شهر ما استودیو نیست و من هم اهل استودیوخوانی نیستم. بنابراین، به یکی تا از مداح های مطرح گفتم که گفت خودت این را بخوان. این کار فرم خاصی دارد؛ شاید تا حدی مشابه اشعار نیمایی باشد و مثل نوحه های معمول نیست که فرازهای معینی داشته باشد و در هر دو بند فرازها مثل هم باشند. قبلاً مدل این کار را نوشته بودم؛ مثل قطعه «زیارت چیست» که آقای رسولی اواخر دهه ۹۰ خواندند. بدین سبب از نظر فرمی تجربه این کار را داشتم.

* در نهایت این قطعه چه طور ساخته شد؟


در نهایت، من رفتم به کمک دوستی که قبلاً استودیوی ساده ای داشت، کار را ضبط کردم اما خوب در نیامد. چون فضای استودیو آکوستیک نبود، صدای اطراف را نمی شد حذف نمود. باردیگر به یکی از دوستان که قبلاً استودیو داشت اما جمعش کرده بود سر زدم و خواستم که این کار را با کمک او ضبط نماییم. یک صندلی گذاشت، یک میکروفون داد دست ما و یک هدفون گذاشتم توی گوشم و شروع کردم به خواندن. یعنی با کمترین امکانات، در یک اتاقی که آکوستیک هم نیست، با هزار سختی، این قطعه را ضبط کردیم. بعد هم قطعه را برای آقای سوسنی فرستادم تا کار تنظیم و میکس و مسترکار را انجام دهد. همه این ها را گفتم که بگویم این کار کاملا از محبت خاندان (ع) و عنایت آنها بود و من هیچ دخلی نداشتم؛ از لحظه سرودنش تا لحظه ای که ضبط شد و رفت میکس و مستر شد و تا هم اکنون که الحمدالله بازخوردها فوق العاده بوده است.

* هزینه ای هم برای تولید این کار داشتید؟


این طور به شما بگویم، حتی پول ضبط این قطعه را هم نداشتم. یعنی پول صوت، میکس و مستر هم نبود. به دوستم آقای علی حیاتی، مسئول هیأت هنر تهران، زنگ زدم و گفتم علی آقا! من یک کاری نوشتم، برائت بخوانم؟ خواندم و گفت خیلی قشنگ شده. گفتم علی پول ندارم برم ضبطش کنم! گفت برو خیالت راحت من پیدا می کنم از یک جایی.
اگر شاعر اهل مطالعه شد، اهل دقت نظر شد، اگر تاریخ و تاریخ تحلیلی را خواند، اگر اهل خواندن روایت و تفسیر روایت شد، اگر مأنوس با قرآن بشود، گرفتار انحراف نمی گردد.
وقتی کار ضبط شد، مداح های مختلفی آنرا شنیدند و همه می گفتند فوق العاده شده است. تا این که علی آقای حیاتی دو، سه روز پس از ضبط زنگ زد و گفت این قطعه را در جمعی پخش کردم که مسؤلان در ارتباط با دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج) و دوستان مرکز ماوا و… بودند؛ برایشان جالب شده که شعر و اجرای کیست؟ خلاصه این که به نظرم این اجرا، با عنایت خاندان (ع)، شکل گرفت.

* در دوره ای که حوزه مداحی خاندان (ع) هم دستخوش تغییرات موسیقایی و اعمال سلیقه های متفاوت شده و در بسیاری موارد به جای تأثیرگذاری به حاشیه رفته است، شما به عنوان شاعری که نمونه تأثیرگذاری از شعر در پیوند با حقیقت فعلی مردم و میهن را ساخته اید، فکر می کنید چه طور باید اشعار و نوحه های خاندان (ع) را از منحرف شدن و به حاشیه رفتن نجات داد و از آن به عنوان بستری برای بیان حقایق و رشادت های قهرمانان این سرزمین بهره برد؟


اولاً من حتی در کار «شبای جنگ» هم تلاش کردم شعرم پیوند اجتماعی روشنی داشته باشد. این کار سینه زنی است و من این کار را در سینه زنی خواندم؛ این شاید کمی معمول نباشد، چون پیرنگ اجتماعی جدی دارد. اما تلاش کردم این پیرنگ اجتماعی با اعتقاد حقیقی جامعه ما و به دستگاه سیدالشهدا (ع) گره بخورد و الحمدالله گویا موفق هم بوده است. در رابطه با بحث انحراف من نمی گویم الآن در مداحی انحراف داریم، انحراف به مفهوم واقعی و کاملش، اما خطراتی را احساس می کنم همچون در نوع اشعار و در نوع اجرا. این ها خطرند و انگار که یک ذره هم پررنگ می شوند. چه باید کرد؟ به نظر من اولینش درس دین خواندن است. نمی گویم برویم طلبه شویم اما کسی که شاعر است و مقرر است حرفی به جامعه را عرضه کند، باید اطلاعات آنرا داشته باشد. بخصوص این که حتی مداح هم شعر شاعر را اجرا می کند. پس معتقدم بنیان تولید هیأت ها به عنوان تنها رسانه جهان تشیع - که همان هیأت هاست - از اشعار شاعران خاندان (ع) است. این رسانه های جهان تشیع، هنوز از رونق نیفتاده است. باآنکه ما داریم مساجد از دست می دهیم یا حتی می توانم بگویم از دست داده ایم، اما هیأت ها هنوز در قله مناسک ما می درخشند. هسته مرکزی این رسانه شاعر است. چرا؟ چون خوراکی که این رسانه برای مردم تأمین می کند، از راه شعر است. این شاعر نه فقط باید به خاندان (ع) نگاه تاریخی داشته باشد، فراتر از آن احتیاج است که تحلیلی هم نگاه نماییم به تاریخ. از خاندان (ع) رفتارشناسی نیاز داریم که خود من هنوز موفق نشدم به این مرتبه برسم اما این نگرش را دارم. اگر شاعر اهل مطالعه شد، اهل دقت نظر شد، اگر تاریخ و تاریخ تحلیلی را خواند، اگر اهل خواندن روایت و تفسیر روایت شد، اگر مأنوس با قرآن بشود، این جریانات هم حل می شود. این انحرافاتی که به قول شما امکان دارد پیش بیاید هم حل می شود. آیا خودم موفقم در این مرحله؟ نه خود من هم هنوز موفق نیستم اما رویکردم اینست که ان شاالله به این سمت بروم، اگر من رضا شریفی به این سمت رفتم، در ادامه و در همراهی با دیگران، خود به خود سفره این قضیه انحراف هم جمع خواهد شد.

* در دوره های بسیار حساس از تاریخ کشور ما، شعر و موسیقی از مداحی تا سبک های دیگر آن به روایتگری سوق پیدا کرده و ذکر همبستگی و دلاورمردی ایرانیان را به عرصه هنر هم گسترش داده است، فکر می کنید در این دوره هم همین اتفاق تکرار شود و جریانی قوت مندانه از حماسه سرایی شاعران و مداحان خاندان (ع) ایجاد شود؟ بخصوص که بلا فاصله پس از پایان دفاع ملی و یکپارچه در مقابل حملات رژیم صهیونیستی وارد ایام محرم شدیم.


آقای حضرت استاد طاهرزاده در یکی از کتاب هایشان که الآن اسمش خاطرم نیست، می فرماید پس از وحی و روایت، یعنی بعد قرآن و احادیث، هیچ چیز اندازه شعر دین را جلو نبرده است. من به این اعتقاد دارم. مقام معظم رهبری یک جایی می فرمایند «شعر میراث سرزمین ماست؛ شعر ثروت ملی ماست». این جمله آقاست. شعری که ثروت ملی من است، اگر این شعر به درگیری های روزانه امت و ملت نپردازد، حقش ادا شده؟ آیا حق ملت ادا شده؟ یعنی نه حق شعر ادا می شود و نه حق مردم ادا می شود. مردم با این مساله درگیرند. بعضی اعتقاد دارند شاعر همچون روزنامه نگار نیست که هر روز در رابطه با اتفاق های روز شعر بنویسد. بله، من هم قبول دارم هر اتفاقی که افتاد نباید برایش شعر بگویم اما موضوعی که جریان اجتماع ما را تحت تأثیر قرار می دهد، مهم می باشد و شاعر باید به آن بپردازد. متأشفانه جریاناتی در فضای مذهبی هستند که می گویند برای خاندان (ع) بخوان! منظورشان اینست که حرفی از ارزش های ملی و انقلابی و دینی و… نزن.
آقای حضرت استاد طاهرزاده در یکی از کتاب هایشان می فرمایند که پس از وحی و روایت، یعنی پس از قرآن و احادیث، هیچ چیز اندازه شعر دین را جلو نبرده است. من به این اعتقاد دارم.
امام حسین ضد السلام تکلیف من را ۱۴۰۰ سال پیش معلوم کرده، نگفته من با یزید بیعت نمی کنم، فرموده «و مثلی لا یبایع مثله»، کسی چون من، کسی که پیرو من باشد و مثل من فکر کند هیچگاه با مثل یزیدی بیعت نخواهد کرد. یعنی این پایان باز که برای این روایت گذاشته شده، از بابت تطبیق دادن، تا روز محشر قابلیت این را دارد که با زمانه خودش تطبیق داده شود؛ نسل به نسل، زمان به زمان مشخص می شود که چه کسانی مثل حسین (ع) هستند و چه کسانی مثل یزید. من چه طور نباید در فضای هیأت از این اتفاقات حرف بزنم؟ همین هم اکنون نتانیاهو کاری با اهالی غزه کرده است که یزید ۱۴۰۰ سال پیش با امام حسین (ع) کرد. اگر الآن دست ترامپ و نتانیاهو به امام زمان (عج) برسد، همان کاری را با ایشان می کنند که شمر ملعون ۱۴۰۰ سال پیش با امام حسین (ع) کرد. من نمی توانم نسبت این مسایل بی تفاوت باشم و فقط بگویم من عاشق امام حسین (ع) هستم. ما از دین این را نفهمیدیم؛ حداقل فهمی که ما بواسطه امام خمینی (ره) از دین پیدا کردیم، این گونه نیست که فقط بنشینم گریه کنم و همان جا متوقف شوم.

* پس مبارزه خودتان را در این برهه، از راه مداحی و شعر و هیأت پیش می برید. درست است؟


من که موشک ندارم بزنم؛ این کار فرماندهان نظامی کشور است و الحمدالله خوب هم انجامش می دهند. من موظفم با سلاحم که قلم و میکروفون و هیأت است، با آنها مبارزه کنم. ما در اسلام چیزی داریم تحت عنوان «احیای امر امام». بعضی می گویند امام زمان (عج) که بیایند و ظهور کنند، ما کمک شان می نماییم و امرشان را احیا می نماییم. آقای صفایی حائری در کتاب «وارثان عاشورا» می فرماید که احیای امر معصوم، زمینه سازی حضور معصوم است، نه این که معصوم بیاید و بعد شما یک کاری برایشان بکنید. احیای امر امام زمان (عج) امروز چیست؟ آیا مبارزه با مستکبرین عالم نیست؟ بله عدالت خواهی این معنا را هم دارد که باید از حکومت دینی خودمان هم مطالبه نماییم، اما این که بگویند هیأت را سیاسی نکنید، اشتباه است. هیات سیاسی است و هیات همان سیاست است. امام حسین (ع) نعوذ بالله به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است؛ امام حسین (ع) را کشتند! نه بر سر دعوای ارث یا زمین؛ امام حسین (ع) را کشتند، چون ضد استکبار عالم بلند شد / تمام این اقدامات سیاسی است. اگر ما رفتار خاندان (ع) را تطبیق ندهیم و از آنها الگو نگیریم، پس چه شیعه ای هستیم؟ شیعه یعنی پیرو، یعنی دنباله رو. من در چه موضوعی باید پیروی کنم؟ فقط در نماز خواندن؟ پررنگ ترین مسأله در زندگی معصومین (ع)، همین رفتار اجتماعی و سیاسی است.
ما امام حسینی داریم که راه و روش زندگی را برایمان مشخص کرده است. اگر با شرایط فعلی مشکلی داریم اشکالی ندارد، اما چرا چشم مان را روی یک ظلم بزرگ به نام اسرائیل و آمریکا ببندیم؟ چرا ترجیح می دهیم در پستویی سینه بزنیم اما یک کلمه اعلام برائت از کسانی نکنیم که دشمن امام حسین (ع) و امام زمان (عج) هستند؟ «اللهم العن اول ظالم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک»؛ تا روز قیامت هرکسی که مثل آن ظالم عمل می کند خدا لعنتش کند. این یعنی حرف سیاسی، یعنی من در هیات اگر این را گفتم، حرف سیاسی زدم، چه طور حرف سیاسی نزنم؟!
شما یا امام حسین (ع) را کمک می دهی یا راضی هستی که امام حسین (ع) کشته شود. اگر راضی نبودی، باید می آمدی و از حضرت دفاع می کردی. نمی توانیم همدیگر را فریب بدهیم؛ یا با اسرائیل مخالفی و مجبوری مبارزه کنی یا اگر مبارزه نمی کنی، یعنی با این ظلم مشکلی نداری.

* به عنوان نکته آخر، وظیفه هنرمندان و شاعران و مداحان را در این برهه زمانی چه می دانید؟


شاعر، هنرمند، مداح و هر کسی که ذره ای انسان باشد، نمی تواند در مقابل این حجم از قساوت و جنایت بی تفاوت بماند. اگر بی تفاوت ماند، یعنی گرفتار همان قساوت شده است. در کربلا آنهایی که به امام حسین (ع) کمک ندادند، جدا از کسانی نیستند که امام حسین (ع) را کشتند. کسی که به امام حسین (ع) کمک نکرد، رضایت داده است که امام حسین (ع) را بکشند؛ «وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَایَعَتْ) عَلَی قَتْلِهِ». بعضی امام حسین (ع) را مشایعت نکردند؛ این هایی که با امام حسین (ع) همراهی نکردند هم با این هایی که امام حسین (ع) را کشتند در یک صف قرار می گیرند. وسط نداریم. شما یا امام حسین (ع) را کمک می دهی یا راضی هستی که امام حسین (ع) کشته شود. اگر راضی نبودی، باید می آمدی و از حضرت دفاع می کردی. نمی توانیم همدیگر را فریب بدهیم؛ یا با اسرائیل مخالفی و مجبوری مبارزه کنی یا اگر مبارزه نمی کنی، یعنی با این ظلم مشکلی نداری.
حجت الاسلام والمسلمین قنبریان یک بحثی دارند تحت عنوان «مظلوم منصور» که من خواهش می کنم مخاطبان این بحث را دنبال کنند. سه یا چهار تا منبر کامل است. آنجا می گویند مظلوم به خودی خود ممدوح نیست. مردم در صورتی مدح مظلوم را می گویند و او را می پذیرند که منظلم و تو سری خور نباشد. به امام حسین (ع) ظلم شد ولی او تا دانه به دانه ۷۲ یا ۱۲۰ یارشان - طبق نقل های معتبرتر - تنظیم کردند، مثل یک مدیر، یعنی تمام تدبیرشان را به کار بردند که با ظلم مبارزه کنند. در صورتیکه می دانستند «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلاً»؛ پیغمبر (ص) به ایشان گفته بودند خدا می خواهد تو را کشته ببیند. اما تا لحظه آخر مدیر ماندند. کتاب «مقتل مدیریتی کربلا» را از آقا سید علی اصغر علوی بخوانید. هیچ امتی، مظلوم توسری خور را دوست ندارد. یعنی اگر در یک کشور اروپایی، غربی یا آفریقایی هم کسی به تو ظلم کند، همه انتظار دارند که بمانی و از حقت دفاع کنی، حالا به هر قیمتی که هست.


منبع:

0.0 از 5
1404/04/13
13:24:51
19
تگهای خبر: رسانه , رمان , روزنامه , سفر
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۴
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها