یك پژوهشگر تاریخ در گفت وگو با مهر مطرح كرد:

مبانی تئوریك سلطنت اسلامی در زمان مغولان شكل گرفت

مبانی تئوریك سلطنت اسلامی در زمان مغولان شكل گرفت

بلك بلاگ: محمدرضا روزبهانی می گوید مغولان سپس فتح ایران چون بساط خلافت را محدود كرده و در ادامه آنرا برچیدند، مبانی مشروعیت خودرا بر پایه نظریه سلطنت اسلامی گذاشتند.



به گزارش بلك بلاگ به نقل از مهر، اخیرا كتاب «تحول مبانی مشروعیت سلطنت: از یورش مغولان تا برآمدن صفویان» به قلم محمدرضا روزبهانی از جانب انتشارات دانشگاه مفید با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۳۵۳ صفحه و بهای ۴۸ هزار تومان انتشار یافته است. بحث پیرامون مشروعیت حكومت های سلطنتی شكل گرفته در دوره اسلامی یكی از جستارهای مهم در بررسی تاریخ ایران است.
از زمان مغولان تا دوران مشروطیت همیشه یكی از بحث های اساسی میان علما و محدثان شیعه نسبت اسلام با حكومت سلطنتی بوده و همراهی یا عدم همراهی تئوریك و عملی علما با این حكومت ها همیشه بعنوان یك چالش مطرح بوده است. بررسی سیر نگاه علما بخصوص دانشمندان شیعه به مساله حكومت، روند تحول نظریه های سیاسی علمای مسلمان را نشان داده است.
به مناسبت انتشار كتاب «تحول مبانی مشروعیت سلطنت» با محمدرضا روزبهانی گفت وگوی كوتاهی داشته ایم كه در ادامه آنرا مطالعه خواهید كرد. روزبهانی عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان تهران است و دكترای تاریخ دارد. در كارنامه علمی او تالیف كتاب «زندگینامه و اندیشه سیاسی ابوعلی مسكویه» باز دیده میگردد.
دلیل خاصی برای انتخاب دوره تاریخی «از یورش مغولان تا برآمدن صفویان» جهت بررسی تحول مبانی مشروعیت سلطنت داشتید؟
درباره تحول مبانی مشروعیت سلطنت در قبل از این دوره، بعضی از اساتید تاریخ كار كرده و به خوبی بحث رابطه خلافت و مشروعیت خلافت و سلطنت را باز كرده بودند. در دوره مغولان البته یك بزنگاه تاریخی هم وجود دارد. ببینید در این دوره مساله خلافت منتفی شده و در قسمت های مهمی از جهان اسلام بحران مشروعیت حاكمان بوجود می آید. بدین سبب دوره خوبی است و اهمیت بسیاری در مطالعات تاریخی مشروعیت دارد. با حمله مغولان خلافت تا حدودی مشروعیت خودرا از دست می دهد و بین مغولان و دستگاه خلافت تفاوت فاحش تئوریك وجود دارد. مغولان یك حرفی را می زنند و دستگاه خلافت حرفی دیگر. بنا بر این دعوا و جدلی در این دوره پیش می آید كه تا دوره صفویان ادامه داد. كار من هم بررسی همین دوره یعنی از زمان سقوط خلافت تا دوره صفویان است كه ۳۰۰ سال طول می كشد و البته درباره آن پژوهش های چندانی هم صورت نگرفته است. در این كتاب در تاریخ مورد بحث از هر دو منظر فلسفه سیاسی و جامعه شناسی سیاسی به تحلیل مساله مشروعیت حكومت ها پرداخته شده است.
مغولان برای مشروعیت بخشی به خود بجای مفهوم خلافت چه مقوله ای را جایگزین كردند؟
مغولان ایده ها و نظریه های مختلفی داشتند. البته در آن دوران هنوز نظریه خلافت طرفداران خودرا داشت. مغولان مشروعیت خودرا ابتدا از سنت های خود می گرفتند. بعنوان مثال چنگیزخان ادعا می كرد كه از جانب خدای آسمان آبی ماموریت پیدا كرده است. طبیعی است كه این مشروعیت ها در جوامع مسلمان مورد پذیرش قرار نگیرد. بنا بر این مغولان ناگزیر شدند خودشان مسلمان شده و به تفكر اسلامی تكیه كنند، اما آنها دیگر عنصر خلافت را نداشتند، چونكه حكمرانان ممالیك مصر بازماندگان عباسیون سپس سقوط بغداد را به مصر برده و برای مشروعیت بخشی به خود آنها را بعنوان خلیفه مسلمین تبلیغ كردند. بدین سبب مغولان دیگر نمی توانستند خودرا خلیفه بنامند. در نهایت همگان به نحوی پذیرفتند كه حق سیاسی با كسی است كه به لحاظ نظام غلبه كرده است. این به معنای تحول از یك الگوی فراگیر معتبر به سمت الگویی مبتنی بر زور و غلبه عریان در پوشش دین و باور مردم بود.

به همین دلیل مغولان تفكر خودرا با سنتی كه از اسلام برجای مانده بود ممزوج كرده و خودرا بجای خلیفه پادشاه ممالك مسلمان خواندند. بدین سبب سیستم پادشاهی در كشورهای مسلمان از دوره مغولان سربر آورد. مغولان تا سال ۷۳۶ در قدرت بودند تا اینكه با مرگ ابوسعید ایلخانی سلسله مغولان منقرض شد. در این میان ایران بدل به كشور پراكنده ای شد و در هر نقطه از كشور كسی ادعای قدرت كرد و مشروعیت خودرا به چیزی نسبت داد. سربداران تفكر مهدویت را مطرح كرده و خودرا اصحاب امام زمان خواندند. یا مثلا سلسله آل مظفر پیوندی با عباسیون مصر برقرار كردند. یك آشفتگی ۵۰ ساله بوجود آمد و البته هیچكدام از مدعیان قدرت نتوانستند به موفقیت برسند، تا اینكه سر و كله تیمور لنگ پیدا شد.
مساله مشروعیت تیمور لنگ هم عجیب و پیچیده است و همین سبب شده تا داستان های شگفت انگیزی پیرامون او شكل بگیرد. چگونه است كه او خودرا هم حافظ كل قرآن می خواند و هم خونخواه دوده و در مقابل خودرا نواده چنگیز هم معرفی می كند؟
تیمور لنگ بسیار زیرك بود و هر منطقه ای را كه تسخیر می كرد برمبنای باورهای آن منطقه به خود مشروعیت می داد. بدین سبب هم ادعای خلافت داشت و هم ادعای پادشاهی. هم خودرا حافظ كل قرآن خواند و هم نواده چنگیز تا بتواند در آن منطقه پهناور پادشاهی كند. حتی او زمانی كه قصد تسخیر شام را داشت خودرا خون خواه حضرت سیدالشهدا (ع) معرفی نمود. در مقابله با حكومت ممالیك مصر هم خودرا خلیفه خواند و به مغول های ساكن در روسیه هم خودرا اولاد چنگیز معرفی نمود.
نسخه مشروعیت بخشی مغولان به خود همانی بود كه بعدها مورد استفاده صفویان قرار گرفت؟
بله صفویان هم مقداری از مشروعیت خودرا از نسخه مغولی ستاندن كردند، اما آنها به صورت كل از سه نسخه بهره بردند. نخست جون سید بودند ادعای برتری سیادت را كردند. دیگر خاصیت ایرانی بودن آنها بود. بیشتر حكومت ها تا قبل از صفویه چون ایرانی نبودند نمی توانستند بر پادشاهی ایرانی ها بر خود مانور بدهند و از این خاصیت استفاده كنند، اما صفویان ایرانی بودند و شعار حكومت ایرانی بر ایرانی را باز مطرح می كردند. مساله دیگر در شیعه بودن آنها بود كه بر اساس آن خودرا منتسب به دوده كرده و ایده حكومت خاندانی از دوده بر ایرانی ها را مطرح نمودند.
همانطور كه گفتم بیشتر حكومت ها تا قبل از صفویه غیر ایرانی بودند. بدین سبب آنها نمی توانستند روی ایرانی بودن مانور بدهند و از این نظر مشروعیتی نداشتند. همین طور مبنایی برای ادعای خلافت هم نداشتند. بنا بر این به پادشاهی ایمان داشته و آنرا مطرح می كردند. بعنوان مثال تیمور رسما پادشاه است. همین طور آق قویونلوها و قراقویونلوها و همین طور شاهرخ و جانشینانش رسما به دنبال پادشاهی و مشروعیت بخشی به خود از این طریق بودند.

5.0 از 5
1397/09/25
14:00:37
4476
تگهای خبر: اساتید , داستان , فرهنگی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۲