لبوبو پاسخ درستی به یک نیاز پنهان بود؟
به گزارش بلک بلاگ، یک کارشناس صنعت اسباب بازی اظهار داشت: یک محصول زمانی موفق می شود که بتواند نیاز یا خواسته ای را شناسایی و برآورده کند؛ یعنی فضای خالی قابل توجهی را پر کند. لبوبو نیز از همین قاعده پیروی کرده است.
بهنام زنگی، کارشناس صنعت اسباب بازی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به دلیلهای فروش بالای عروسک های لبوبو اظهار داشت: فروش فوق العاده بالای عروسک لبوبو را نمی توان بسادگی محدود به یک علت مشخص دانست، برای اینکه معمولا عوامل و متغیرهای گوناگون در این موفقیت دخیل هستند که نیازمند تجزیه و تحلیل دقیق اند.
برای رسیدن به نتایج معتبر، باید روند رشد فروش این محصول، نمودارها، لوکیشن ها و مناطقی که بیشترین فروش را داشته، همین طور سرعت رشد آنرا استخراج و سپس با بررسی های لازم بتوان دلیلهای واقعی موفقیت را شناسایی کرد.
وی افزود: بطور کلی یک محصول زمانی موفق می شود که بتواند نیاز یا خواسته ای را شناسایی و برآورده کند؛ یعنی فضای خالی قابل توجهی را پر کند. به نظر می آید «لبوبو» نیز از همین قاعده پیروی کرده است؛ این عروسک انگار توانسته یک نیاز خاص را تشخیص داده و با ارائه پاسخی مناسب به آن، در بازار جایگاه ویژه ای پیدا کند.
این کارشناس صنعت اسباب بازی اظهار داشت: موفقیت یک محصول به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ از جذابیت ظاهری و قیمت رقابتی گرفته تا قابلیت تولید انبوه، امکان صادرات، تناسب با گروههای سنی مصرف کنندگان و حتی حمایت های رسانه ای و محصولات جانبی مرتبط.
البته تبلیغات نیز نقشی کلیدی ایفا می کنند، بویژه تبلیغات در فضای مجازی که امروزه سهم عمده ای از جریان اطلاع رسانی را در دست دارند. رسانه های اجتماعی به سرعت می توانند تصویری جذاب از یک محصول ایجاد کنند یا حتی احساس نیاز کاذبی نسبت به آن در مخاطبان شکل دهند.
وی اضافه کرد: البته به نظر می آید موفقیت عروسک «لبوبو» فراتر از خاصیت های محصول باشد و عوامل زیربنایی تری درنتیجه غائی دخیل باشند. شاید یکی از دلیلهای اصلی جذابیت این برند در ارتباط با شخصیت عروسک باشد؛ تلفیقی از شوخ طبعی، شیطنت و نوعی خوشایند ناهنجاری یا رفتار غیرمعمول، اما در قالبی بسیار سبک و رقیق که ظاهراً مورد پسند انسان امروزی قرار گرفته است. این خاصیت ها موجب می شود مخاطب نتواند به آسانی از این محصول چشم پوشی کند، چون که حس سرگرمی و تفاوت در آن برجسته تر از سایر عروسک ها است.
زنگی اظهار داشت: اگر بخواهیم وضعیت فعلی تفریحات عمومی، بخصوص در حوزه جذابیت های رسانه ای و سرگرمی ها را بررسی نماییم، مشخص می شود که خیلی از این موارد به شکستن هنجارهای عرفی یا نمایش خاصیت هایی نظیر خباثت جذاب و شیطنت آمیز وابسته اند.
مردم معمولا به شخصیت هایی که کمی بدذات و بدجنس هستند، علاقه بیشتری نشان می دهند. این مساله جای مطالعه بیشتری دارد، برای اینکه امکان دارد از میلِ سرکوب شده شهروندان برای شکستن محدودیت های اخلاقی نشأت گرفته باشد.
در نهایت، هر انسانی دارای جنبه هایی از شیطنت است که به شکل طبیعی تمایل به بروز و ظهور دارد. چه بهتر که این شیطنت در چارچوب شخصیت های خیالی مانند عروسک ها، اسباب بازیها و محتواهای هنری نمود پیدا کند، بدون این که شکل واقعی داشته باشد.
وی اضافه کرد: نمونه قابل توجه این مفهوم را میتوان در انیمیشن هایی مانند «انگری بردز» مشاهده کرد که پرندگانی خشن و اخمو را به تصویر می کشد. این حالت خشن و ظاهراً منفی، به شکلی پاسخ دهنده به حس خشونت و شیطنت درونی خردسالان است. عروسک ها نیز با استفاده از همین خاصیت هایی نظیر خباثت خفیف اما بانمک، توجه ها را به خود جلب می کنند. این جذابیت تا حدی وابسته به فضای فانتزی ایجادشده در ذهن مخاطبان است. حتی محدودیت هایی نظیر ممنوعیت بعضی از این محصولات در کشورهایی خاص موجب ایجاد کنجکاوی بیشتر می شود، چونکه مردم تمایل دارند بفهمند دلیل منع چنین محصولاتی چیست.
این کارشناس صنعت اسباب بازی اظهار داشت: یکی از عوامل موفقیت چنین پروژه هایی نحوه مرتبط کردن آنها با رویدادهای بزرگ است. بطورمثال زمانیکه شخصیتی از راه انیمیشن، ایونت ها، و محصولات تجاری دیگر مطرح می شود، مراحل برندینگ جهانی برای آن شروع می شود. متاسفانه محصولات داخلی ما به چنین مرحله ای نمی رسند، عمدتا به علت نبود نگاه بلند مدت و عدم پشتیبانی از تولیدکنندگان و طراحان داخلی. این مقایسه زمانی ملموس تر می شود که یک محصول ساده خارجی مثل باب اسفنجی با پرفروش ترین انیمیشن ها میدان جهانی را تسخیر می کند؛ درحالی که در فرهنگ ما داستان های بسیاری وجود دارد که قابلیت بازآفرینی دارند، اما به درستی مورد بهره برداری قرار نمی گیرند.
وی اضافه کرد: در هنر سنتی ایرانی، حتی چهره های منفی هم با ظرافت بصری همراه بوده اند. بطورمثال در نگارگری های قدیمی، دیوها و موجودات عجیب و غریب با زیورآلات و طرح های زیبا به تصویر کشیده می شدند. این نوع نگاه که حتی زشتی را نیز با زیبایی پیوند می دهد، جزیی از فرهنگ عمیق ما بوده است و می توانست پایه خلق کاراکترهایی باشد که لایه های ظاهری آنها شیطنت آمیز اما درونشان مثبت باشد.
زنگی اظهار داشت: از دلیلهای عدم موفقیت پروژه های داخلی میتوان به تعامل ناکافی و ضعف شبکه سازی اشاره نمود. برای موفقیت یک محصول یا شخصیت عروسکی باید فراتر از تولید صرف فکر کرد؛ این شخصیت ها باید در انیمیشن ها حضور پیدا کنند یا از راه محصولات فرهنگی نظیر لوازم التحریر، پوشاک و طراحی صنعتی وارد بازار شوند تا یک موج جریان ساز ایجاد شود. در کشورهای موفق، چنین زنجیره ای به خوبی شکل گرفته است، اما در ایران هنوز چنین نگاه چندبعدی وجود ندارد؛ درنتیجه محصولات داخلی به برند جهانی تبدیل نمی شوند.
وی اضافه کرد: نمونه ای مانند «لبوبو» را میتوان مثال زد که با انتخاب نامی آهنگین و چندمعنایی توانسته توجه کودکانه را جلب نماید. نام هایی با چنین خاصیت هایی اصولا حس فانتزی، ریتم مناسب و ارتباط چندوجهی با مخاطب ایجاد می کنند. این روند تا حدی تاثیرپذیر از انیمه های شرقی است که ذهن خردسالان را با شخصیت های خبیث و شیطنت آمیز آشنا می کنند؛ هرچند این حالت شاید برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد، اما تأثیر جدی بر علاقه متقابل میان کودک و شخصیت های بازی دارد.
این کارشناس صنعت اسباب بازی اظهار داشت: برای موفقیت در این زمینه باید نگاه جامع تر، حمایت همگانی و تولید محتوایی مبتنی بر خاصیت های روان شناختی مخاطب مد نظر قرار گیرد که با قابلیت جذب بازار جهانی همراه شود. بطور خلاصه به طور کلی یک محصول زمانی موفق می شود که بتواند نیاز یا خواسته ای را شناسایی و برآورده کند؛ یعنی فضای خالی قابل توجهی را پر کند. شاید یکی از دلیلهای اصلی جذابیت این برند در ارتباط با شخصیت عروسک باشد؛ ترکیبی از شوخ طبعی، شیطنت و نوعی خوشایند ناهنجاری یا رفتار غیرمعمول، اما در قالبی بسیار سبک و رقیق که ظاهراً مورد پسند انسان امروزی قرار گرفته است. این روند تا حدی تاثیرپذیر از انیمه های شرقی است که ذهن خردسالان را با شخصیت های خبیث و شیطنت آمیز آشنا می کنند؛ هرچند این حالت شاید برای گروه های سنی پایین مناسب نباشد، اما تأثیر جدی بر علاقه متقابل میان کودک و شخصیت های بازی دارد.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب