این داستان تولد واژه های جدید است

این داستان تولد واژه های جدید است

به گزارش بلک بلاگ، ما نمی دانیم فرایند تولد یک واژه جدید در فرهنگستان به چه صورتی است و شاید یادمان نیاید خیلی از واژه های پرکاربردی که امروز بدیهی به نظر می رسند هم از همین مسیر عبور کرده اند.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: گروه زبان و ادب فارسی، جایی است که بیش از باقی گروههای این فرهنگستان نامش را در رسانه ها می شنویم. واکنش خیلی از ما به واژه های مصوب جدید شگفت زدگی یا خنده است، اما نمی دانیم فرایند تولد یک واژه جدید در فرهنگستان به چه صورتی است و شاید یادمان نیاید خیلی از واژه های پرکاربردی که امروز بدیهی به نظر می رسند _مانند همایش، گلبرگ و کاسبرگ، نای و نایژه، هواپیما و دوچرخه و…_ از همین مسیر عبور کرده و بجای واژه ای بیگانه تولید شده بودند.
در همین راستا و برای دانستن مراحل تولد یک واژه جدیدی، با نسرین پرویزی معاون گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی _که بالاتر از سی سال است در حوزه واژه گزینی در فرهنگستان فعالیت دارد_ به گفتگو نشستیم.

*لطفاً آن چه را که مهم می باشد ما در رابطه با واژه گزینی بدانیم را بفرمائید.


الان واژه گزینی در دنیا یک علم است، فقط معادل گزینی نیست. یکی از معانی ترمولوژی، علم اصطلاح شناسی است که در دنیا مطرح است و در برخی از کشورهای دنیا، از کارشناسی تا کارشناسی ارشد و حتی دکتری، به این رشته مدرک تحصیلی می دهند؛ بدین سبب باید به عنوان یک علم به این مقوله نگاه نماییم. کاری که فرهنگستان زبان و ادب فارسی کرد این بود که از همان ابتدا، یعنی پس از یکی دو سال از آغاز به کار گروه واژه گزینی، تلاش کرد ارتباطش را بین المللی کند و ببیند دنیا دراین خصوص چه می کند.
فرهنگستان عضو «اینفوترم» (مرکز اصطلاح شناسی بین المللی) است. کارشناسان ما از راه برگزاری کلاس های تابستانی، جهت بررسی اصطلاحات آموزش دیدند، چون ما هیچ پروندهای از واژه گزینی از پیش از انقلاب در اختیار نداشتیم، غیر از چند مصوبه فرهنگستان اول و اسناد و مدارکی که آقای روستایی در مرکز اسناد در اختیار داشتند و بر اساس آنها تاریخ فرهنگستان اول را نوشتند. اسناد و مدارک فرهنگستان دوم اصلاً به فرهنگستان سوم نرسید و در پژوهشگاه علوم انسانی ماند؛ بدین سبب ما غیر از چند جزوه از استادانی که در اینجا کار می کردند، چیزی در اختیار نداشتیم.
کار خویش را از صفر شروع کردیم؛ یعنی رفتیم پیش این استادانی که کار فرهنگ نگاری کرده بودند یا استادان زبان شناس و ادیب و پرسیدیم وقتی بخواهیم یک واژه را بررسی نماییم چه چیزهایی لازم داریم؟ هم اکنون هر واژه، بر مبنای تجربیاتی که ما در داخل و خارج از کشور داشتیم، یک پرونده دارد. این پرونده واژه، که ما به آن می گوئیم «کاربرگه» شامل واژه بیگانه است به اضافه معادل های آن در سایر زبان ها. معمولا هم واژه ها انگلیسی است چون هم اکنون، زمان مواجهه با هجوم زبان انگلیسی در همه زبان ها است، بنابراین، مبنای ما انگلیسی هست، مگر این که واژه ای اصلاً از یک زبان دیگر وارد شده باشد، که در این صورت طور دیگری در موردش بحث می شود و ما تلاش می نماییم آن واژه را در زبان های دیگر هم بررسی نماییم و ببینیم بطورمثال عربی چه کار کرده، اردو چه کار کرده؟ انگلیسی، ایتالیایی و...

*یعنی اول همین زبان هایی که اطراف خودمان هستند؟


بله. البته زبان های اروپایی چون ریشه شان غالباً یکی است، واژه هایشان شبیه به هم است، بعضی وقت ها هم واقعا فرق دارد و از دیدگاه های متفاوتی به آن نگاه کرده اند. کشورهای هم زبان خودمان را هم بررسی می نماییم تا ببینیم آیا آنها اصلاً برای فلان کلمه معادل گذاشته اند یا خیر؟ مسئله مهم، بحث بین المللی بودن یک واژه است؛ غالب افراد فکر می کنند چون اروپایی ها همه یک کلمه به کار می برند پس بین المللی است، اما وقتی بررسی می نماییم، می بینیم چین یک چیز می گوید، ژاپن یک چیز دیگر و کشورهای عربی هم لفظی به زبان خود به کار می برند. بنابراین، آن واژه بین المللی نیست. فقط برای آن ملت و اروپایی ها که ریشه کلماتشان یکی است صدق می کند. گرچه همه موارد هم این گونه نیست و در زبان های اروپایی هم واژه های متفاوت به کار می رود. ما واژه بین المللی به آن مفهوم نداریم، مگر واژه هایی مثل المپیک و المپیاد و اینها که دیگر جهانیست و همه همان را استفاده می نمایند.

*یعنی کلماتی که به یک اسم خاص تبدیل شدند و تغییر دادنش دیگر منطقی نیست.


بله، کلماتی مثل یونسکو و اسامی شیمیایی و مانند آنها. در در این سال ها فرهنگستان تلاش کرد علم اصطلاح شناسی را بشناسد و از روز اول به شکل علمی کار کند. سال جاری دهمین سالی است که ما در کلاس های کارشناسی ارشد، واژه گزینی و اصطلاح شناسی را تدریس می نماییم.

*ذیل چه رشته ای؟


ذیل رشته زبان شناسی، ولی اسمش واژه گزینی و اصطلاح شناسی است. ما هم اکنون پژوهشکده مطالعات واژه گزینی هم داریم که از ده سال پیش دانشجو گرفته است؛ البته سال ۱۳۸۳ رشته را به تصویب رساندیم، اما تا سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ نتوانسته بودیم پژوهشکده را راه اندازی نماییم، بدین سبب از آن سالِ تحصیلی کارمان را شروع کردیم. ما در این کلاس ها مکاتب اصطلاح شناسی و تاریخچه این علم و هم فرآیند و گردش کار واژه گزینی را به دانشجوها آموزش می دهیم و مراحلی را که در ضمن آنها کاربرگه ها تکمیل شده و تغییر کرده و به شکل فعلی درآمده بیان می نماییم.
یادم نمی رود آخرین کاربرگه را که آماده کرده بودیم در کلاس تابستانی اصطلاح شناسی در وین به استاد اصطلاح شناسی آقای دکتر بودین نشان دادیم و پرسیدیم شما فکر می کنید غیر از این ها چیز دیگری در مورد واژه هست که لازم باشد به پرونده ها اضافه کنیم؟ اظهار داشت: نه! اصلاً این کامل ترین جزوه ای است که میتوان داشت، خودِ ما هم بسیاری از اینها را ندیده می گیریم! از همان اول ما کوشیدیم به شکل علمی کار نماییم.
خب، طبیعی است وقتی شما واژه های عمومی را بررسی می کنید با معضلاتی مواجه می شوید، چون مردم عادت های زبانی زیادی دارند و با این حال، در این عرصه، بر عکس حوزه های تخصصی با تعداد زیادی از افراد در ارتباط هستید. اول که کار واژه گزینی عمومی را شروع کردیم، خودمان هم در حقیقت در این کار نوپا بودیم و سابقه ای در اختیار نداشتیم و کار واژه گزینی نکرده بودیم. برخی از استادان شورا، عضو فرهنگستان اول و دوم بودند: استاد آرام، دکتر مقربی و… ولی خود ما تجربه ای نداشتیم. بنابراین، کم کم متوجه شدیم که باید چه کار نماییم. بطورمثال در رابطه با کلمه بوفه، همین بوفه کنار اتاق، بجای بوفه گذاشتیم «چینی جا». پس از مدتی احساس کردیم که کلمه چینی جا بین مردم جا نمی افتد، چون بوفه یک حالت شیک دارد و تفاخری در کلام دارد که در چینی جا نیست؛ بنابراین، دیگر خودمان هم سر این واژه اصرار نکردیم. یا واژه ایمیل را برای شما مثال بزنم؛ آن سالی که ما واژه گزینی می کردیم، زمانیکه ایمیل وارد زبان فارسی شد، تازه در دنیا رواج پیدا کرده بود، اصلاً ما نمی شناختیم، حتی اصلاً کامپیوتر در اختیارمان نبود، ما در حقیقت حروف نگاری را با سیستم آی بی ام انجام می دادیم. یا حتی وقتی کاربرگه درست می کردیم، نمی توانستیم جایی کپی پیست (ببر و بچسبان) نماییم، اصلاً چنین امکانی نبود. باورتان نمی شود ما روزهای چهارشنبه مراسم «ببُر و بچسبان» داشتیم؛ یعنی فرض کنید از لاروس، روبر، صدری افشار، اینها روگرفت تهیه می کردیم، تکه مورد نظرمان را می بریدیم و روی ورقه می چسباندیم که این ورقه نشان بدهد که بطورمثال در زبان های دیگر با این واژه چه کار کردند.

*این موضوع مربوط به چه سالی است؟


سال هفتادوچهار، هفتادوپنج. ما اینها را به عنوان سابقه کار نگه داشته ایم. دقیقا وقتی برگه را می بریدیم، بالایش با دست می نوشتیم بطورمثال لاروس، چون اصلاً این امکان را نداشتیم که با دستگاه حروف نگاری این کار را انجام دهیم. ما اینها را می بریدیم و می چسباندیم تا استادان شورا ببینند که بطورمثال این واژه در زبان های اروپایی به چه مفهوم بوده، چه کاری برایش کرده اند یا بطورمثال برای واژه های عمومی چه اتفاقاتی افتاده. کم کم دستگاه هایی آمد که توانستیم کپی نماییم، حروف نگارها کمی ورزیده تر شدند و توانستند زبان های دیگر را برای ما حروف نگاری کنند. در هر صورت، پیشرفت فناوری سبب شد کار تسهیل شود. هم اکنون دیگر فرهنگنامه ها برخط است، می توانیم به آسانی از تمام چیز روگرفت تهیه نماییم و این پرونده ها کم کم تکمیل شد. در عین حال هنوز هم برنامه کامپیوتری مناسب برای فرآیند و گردش کار واژه گزینی نداریم؛ یعنی از همان سالیان ابتدایی که تقاضا کرده ایم، به علت مشکلات مالی و مسایل دیگر که فرهنگستان داشت، هنوز نتوانسته ایم برنامه ای داشته باشیم که بطورمثال اگر یک گروه دارد روی یک واژه کار می کند، گروه دیگر کار نکند یا عموم بتوانند همه فعالیتهای واژه گزینی را به شکل برخط ببینند.

*پس هم اکنون روش کار به چه صورتی است؟


ما هم اکنون واژه ها را به کارگروه ها می فرستیم تا ببینند آیا اشتراک دارند یا ندارند؛ یعنی هنوز برنامه ما تکمیل نشده و سامانه هنوز یکپارچه نیست. ولی در هر صورت، همچنین کار جلو رفت و پس از مدتی که روی واژه های عمومی کار کردیم، احساس کردیم هر واژه، ریشه ای در واژه های تخصصی دارد، بدین سبب نمی توانیم این واژه را منفرد نگاه کنیم؛ مثال عینی آن همین کلمه ایمیل است که خدمت شما گفتم، ما آن موقع می خواستیم برای ایمیل یک واژه قشنگ بسازیم، گفتیم این پیامی است که کسی آنرا می نگارد و در جایی دیگر کسی آنرا می بیند، به شکل نوشتار و نامه نیست.
یکی از استادان فنی به ما تذکر داد که این معادل گزینی ممکنست درست نباشد، چون شما باید ببینید e اینجا چه مفهومی دارد. بعدها دیدیم بله، این e در آغاز کلمات دیگر هم به کار می رود: ای سرجری، ای بیزنس، ای کامرس و… بنابراین، زمانیکه ما واژه پیام نگار را می سازیم، این واژه دیگر جای رشد ندارد. شما اول باید روی واژه کار کنید تا بتوانید برایش معادل پیدا کنید؛ بطورمثال در همین مورد ما اول گفتیم معادلش را بگذاریم ای تجارت، بعد دیدیم در زبان فارسی یک اِی ندا داریم، می شود اِی تجارت، خب مفهوم نمی دهد. بگذاریم تجارت الکترونیکی، طولانی است. برای کلمه سایبر گذاشتیم "رایا"، از کامپیوتر گرفتیم که مصوب فرهنگستان دوم است. آنرا تصویب کردیم و بعد گفتیم جزو اولش را بگذاریم به مفهوم فضای مجازی و رقمی(دیجیتال). پس از مدتی دیدیم خیلی رواج بیشتری پیدا کرد. هم اکنون که می گوییم رایانامه، پیام نگار را گذاشتیم کنار و فهمیدیم این گونه نمی شود واژه گزینی کرد؛ بدین سبب دیگر تلاش می نماییم واژه های عمومی را در عرصه تخصصی شان بررسی نماییم تا منفرد دیده نشوند و معضلات بعدی برای ما ایجاد نکنند. بنابراین در فرهنگستان گروههای تخصصی راه اندازی کردیم.

*از چه سالی؟


گروه تخصصی علوم زمین در سال هفتادوپنج، با فرهنگستان علوم کار خویش را شروع کرد، بعد کم کم با فرهنگستان علوم پزشکی و بعد هم فرهنگستان هنر ادامه پیدا کرد. در سال هشتادوچهار کار واژه گزینی از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی، خاص فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی شد. استادان متخصص در عرصه های فنی ابتدا فکر می کردند ادبا آمده اند در کار علمی شان دخالت کنند. با توجیهاتی که شد، از سال هفتادوشش گروههای تخصصی را راه اندازی کردیم. ما تا هم اکنون در بالاتر از صدوبیست حوزه کار کرده ایم و هم اکنون بالاتر از پنجاه گروه تخصصی فعال داریم.
هر کارگروه واژه گزینی تخصصی توسط پنج تا هفت نفر عضو متخصص، و یک یا دو نفر کارشناس اصطلاح شناسی اداره می شود. هم اکنون برخی از همین دانشجویان فارغ التحصیل خودمان را هم به کار گرفته ایم چون درسش را خوانده اند و کارشان را بلدند. بنابراین، هم اکنون کار ما بطورکامل علمی است؛ یعنی این گونه نیست که ادبا و زبانشناسان بنشینند و بطورمثال برای کلمه کرانچی، معادل بگذارند کروچنده! هر کلمه مراحل مختلفی را طی می کند.
ابتدا پیکره واژگانی در هر رشته تهیه می شود. واژه های انتخاب شده در این پیکره بررسی و معادل گزینی می شوند، واژه ها به شورای هماهنگی داده می شود. شورای هماهنگی متشکل از گروههای در رابطه با همان رشته است؛ یعنی بطورمثال اگر این واژه در شیمی یا فیزیک هست، همه باید نظر بدهند. توافق که حاصل شد، این واژه ها می آید به هیأت فنی که معمولا متشکل از چند معاون و مشاوران گروه واژه گزینی است. اینها بررسی می شود و پس از اینکه اشکالات زبانی، ترجمه ای، ساختاری و دستوری گرفته شد، برمی گردد به کارگروه، بعد کارگروه مجموعه واژه ها را آماده می کند و یک دسته کاربرگه در رابطه با هم، که معمولا هفتاد تا صد عدد است، به شورای واژه گزینی عرضه می شود. این واژه ها معمولا در طول دو هفته بررسی می شود. ما هم اکنون در شورای واژه گزینی، هم تعدادی عضو متخصص داریم، هم تعدادی زبانشناس و ادیب، و خود اعضاء گروه هم حاضرند؛ یعنی این گونه نیست که واژه بیاید اینجا و گروه هم بگوید بله. خود گروه اینجا هستند، از واژه هایشان دفاع می کنند. بعضی وقت ها ما از نظر زبانی ایرادهایی می گیریم و آنها معضلاتشان را می گویند که بطورمثال چرا از "ی" استفاده نکرده و به هر علت به جایش حرف اضافه آورده است. بعد واژه ها تصویب می شود.
قبلاً باید به شورای فرهنگستان هم می رفت، ولی این یک گلوگاه بود چون همه وقتِ شورای فرهنگستان نمی توانست صرف گروه واژه گزینی بشود. واژه های ما مدتها در نوبت می ماند. در سال هشتادوچهار آقای دکتر حبیبی این مورد را در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح نمودند و بنا شد که شورای فرهنگستان از مرحله بررسی ها حذف شود و اختیار انتخاب غائی به شورای واژه گزینی تفویض شد. فقط شورای فرهنگستان واژه ها را برای چند سال در مرحله آزمایشی نگه می دارد، که در ابتدا این زمان پنج سال بود اما دیدیم خیلی طولانی است، سه سال شد. هم اکنون هر واژه ای که در شورا مطرح می شود، تا سه سال آزمایشی است؛ یعنی در مدت سه سال، اهل علم و ادب و هر کسی که بخواهد می تواند اظهار نظر می کند، پس از سه سال ما دیگر آنرا غائی تلقی می نماییم.
با این حال زبان چیزی نیست که غائی تلقی شود، یعنی ممکنست پس از ده سال باز فکر کنید که ایرادی در واژه هست، یا اصلاً واژه جدیدی آمده و این واژه برای آن مناسب تر است. بعضی وقت ها در خود کارگروه ها در واژه های تخصصی مصوب قبلی اشکال می بینند. جایی، دو کلمه مترادف بوده و نفهمیده ایم، منبع کافی نداشته ایم، یا می بینیم این معادل برای کلمه دیگری مناسب می باشد، اینها را تغییر می دهیم؛ بنابراین، این گونه نیست که بگوییم پس از سه سال دیگر قابل تغییر نیست. اگر اشکال مستند و علمی داشته باشد، فرهنگستان واقعا این موارد را تغییر می دهد. سلیقه اعمال نمی شود چون بعضی وقت ها واژه ما را زیبا نمی دانند. ولی در علم واقعا زیبایی مطرح نیست، چون با این حال که تلاش می نماییم واژه خیلی نارسا و زشت و نامانوس نباشد، باید به ساخت واژه های مشتق و مرکب آن راه بدهد. برای همین ممکنست خیلی زیبا نباشد. گرچه ما برای انتخاب واژه های عمومی شیوه دیگری داریم.

*چند استاد با این گروه و در کل این فرایند همکاری می کنند؟


الان نزدیک به چهارصد استاد با ما کار می کنند. در حقیقت در هر حوزه تخصصی، پنج تا هفت متخصص همان رشته حضور دارند که قبلاً کارنامک هایشان تأیید شده و با مشکلات واژه گزینی و واژه سازی مواجه بوده اند. ما برای عضویت در کارگروه ها معمولا استادان بنام را انتخاب می نماییم، چون علی‌ای‌حال این افراد الگوی دانشجوهای همین رشته ها هستند. طبیعتاً وقتی اسم برخی از این افراد در فرهنگ های مصوبات درج می شود، بطورمثال آقای دکتر ابوکاظمی، آقای دکتر کاشیگر و… اینها هر کدام در عرصه خودشان شاخص اند و وقتی اسمشان باشد، تصور اینست که این واژه ها بررسی کافی شده اند. یک یا دو نفر هم عضو پژوهشگر ما هستند که متخصص واژه گزینی، اصطلاح شناسی و زبان فارسی اند.
شما اگر فرهنگ مصوبات اخیر را که از مجموع بیست فرهنگ سالانه تدوین شده است نگاه کنید، می بینید بالاتر از ششصد نفر تا هم اکنون با ما دراین خصوص کار کردند. خب کار برخی از کارگروه ها تمام شده، بعضی ها تعطیل شده اند، برخی از افراد به رحمت الهی رفته اند، اما هم اکنون بین سیصد و پنجاه تا چهارصد نفر در کارگروه های مختلف با ما کار می کنند.

*شما در صحبتتان گفتید آن چه که دارید، تقریبا از فرهنگستان اول است و از فرهنگستان دوم چیزی باقی نمانده. من در مصاحبه هما گل گلاب خواندم که فرموده بودند پدرشان به جهت تخصص در گیاه شناسی، حدود صد واژه به فرهنگستان پیشنهاد می دهد، واژه هایی مثل گلبرگ و کاسبرگ و… که امروز به نظر ما بطورکامل هم پذیرفته شده است.


آقای گل گلاب عضو فرهنگستان اول بودند و واژه های زیست شناسی مصوب فرهنگستان، اصلاً کار ایشان بوده است.

*چند نفر دیگر مثل گل گلاب، در فرهنگستان اول روی واژه های تخصصی خود کار کردند؟ چون ظاهراً عموم واژه ها نظامی (مثلاً هواپیما و هنگ و اینها) بوده است.


ببینید ایشان شاخص بودند اما افراد دیگری بطورمثال دکتر حکمت یا دکتر فروغی که رئیس فرهنگستان بودند، دکتر صادق کیا در فرهنگستان دوم، همه این ها دخیل بوده اند ولی کسی که کارش بطور دقیق تر مطابق رشته اش باشد، بله نام دکتر گل گلاب مطرح است.

*این درست است که نخستین واژه ها، واژه های نظامی بودند؟


تعدادی واژه نظامی از راه سازمان جغرافیایی ارتش و نهادهای دیگر قبل از فرهنگستان اول معادل گزینی شده و همچنین، انجمن های پزشکی واژه گزینی کرده اند و اینها کم کم سبب شد تا احتیاج به فرهنگستان اول پیدا شود؛ آن افراد گروهی کار کرده اند، کارِ یک نفر خاص نبوده و شورا در مورد واژه ها تصمیم گرفته اند.

*آیا مشخص هست که چه واژه هایی مربوط به آن گروه است؟ مثال ملموسی وجود دارد؟


ببینید، تمام واژه های زیست شناسی شامل این مثال ها است، اصلاً خود کلمه زیست شناسی ساخت همان فرهنگستان است. کاسبرگ، گلبرگ، مادگی، پرچم. یا بطورمثال در پزشکی نای و نایژه، در عرصه حقوق، دادگستری، دادستان، خوانده، خواستار و...

*یا بلدیه و عدلیه که تبدیل شدند به شهرداری و دادگستری.


بله اینها همه کار فرهنگستان اول است که خودش حدود هزاروهفتصد واژه را تحت عنوان واژه های نو منتشر نمود. ولی آقای روستایی در یک پژوهش بالاتر از سیصد واژه در میان صورت جلسه هایشان پیدا کردند. فرهنگستان اول جمعاً دوهزار واژه تصویب کرده که به هر علت این سیصد تا را منتشر نکرده. تعداد زیادی اسامی آبادی ها و شهرهاست که حالا یا ثقیل بودند یا عربی هایی که خیلی نامانوس بودند، این ها را عوض کردند. تعداد زیادی هم واژه ورزشی کار کردند؛ بطورمثال برای پنالتی واژه ساختند، تاوان گذاشتند و… که این ها جا نیفتاد. در عرصه ورزش خیلی سخت جا می افتد، حوزه های دیگر هم چون زور رضاخانی پشتش بود موظف به اجرا بودند _یعنی با وجود این که هیچ امکانی برای پخش این لغت ها نبود، فضای مجازی که نداشتند_ ولی وارد کتاب ها شد، چون دستور بود که باید وارد کتاب بشود. خیلی هم خوب بود، چون هم اکنون من و شما می گوییم کاسبرگ و گلبرگ و اصلاً نمی فهمیم این ها زمانی پتال، سپال و از این دست لغات بودهاند.

*فعالیت فرهنگستان دوم چه طور بود؟


فرهنگستان دوم متاسفانه خیلی سره گرا بودند، به این معنا که واژه های فارسی خالص مد نظرشان بود و بنابراین فعالیتشان خیلی مقبول واقع نشد. با این حال، ما اسناد و مدارکی از آن نداریم، فقط می دانیم که حدودشش هزار واژه را بررسی کردند و حدود ششصد واژه بیشتر تصویب نکردند.

*این تعداد واژه در مدت چند سال بررسی و تصویب شده است؟


از سال هزاروسیصد چهل وهشت آغاز به کار کردند تا حوالی سال پنجاه وهشت، در این ده سال ششصد واژه را تصویب کردند. ما مجموعه ای از عملکردشان در اختیار داریم که حاوی حدودا شش هزار واژه است که به لاتین و فارسی آمده و غیر از این دیگر چیزی در اختیار نداریم. اندک جزوه هایی که داریم یکی در رابطه با صنعت نفت و گاز بوده، و دیگری واژه های آموزشی است. واژه هایی مثل دانشیار و استاد و… کار فرهنگستان دوم بوده است، و دانشگاه و دانشکده کار فرهنگستان اول. فرهنگستان سوم که آمد، ما اسناد و مدارک فرهنگستان دوم را نداشتیم. ما فقط یک واژه را از فرهنگستان دوم گرفتیم و آن هم کامپیوتر بود که برای کامپیوتر ساخته بودند، در حقیقت برای اُردیناتور ساخته بودند چون آن زمان زبان فرانسه خیلی غلبه داشت و کامپیوتر را از راینیدن یا راینیتن پهلوی گرفته بودند به مفهوم مرتب کردن. اُردیناتور هم در فرانسه به همین مفهوم مرتب کردن است و ما فکر کردیم چقدر خوب ساخته اند و آنرا به عنوان مصوب خودمان هم اعلام کردیم. فرهنگستان سوم واژه ها را به شکل خوشه واژه کار می کند، ولی برخی از تک واژه های آنها را که پذیرفته ایم در زیرش در هنگام انتشار نوشته ایم که بطورمثال این مصوب فرهنگستان اول، یا فرهنگستان دوم است ولی بقیه خوشه واژه را خودمان ادامه داده ام. متاسفانه سابقه زیادی از فرهنگستان دوم نداریم.

*اعضای فرهنگستان دوم چه کسانی بودند؟


آقای صادق کیا رئیسش بود، فکر می کنم آقای دکتر حسابی بودند، دکتر مقربی بودند، تا جایی که می دانم دکتر امیری هم بودند. هم اکنون اسم همه را حفظ نیستم ولی در ورودی فرهنگستان اسم همه شان هست. آقای ناتل خانلری را هم مطمئن نیستم عضو فرهنگستان بوده باشند.

*نکته خاصی به نظرتان می آید که بیانش مهم باشد؟


من فقط دلم می خواهد از مردم و بخصوص از رسانه ها خواهش کنم هیچ کلمه ای را بدون پرسیدن از فرهنگستان مصوب ما تلقی نکنند. چون هنوز هم پس از این همه مصاحبه به ما می گویند شما گفتید کش لقمه، سیم دنگ، درازآویز زینتی، خودرو بزرگ جمعی و.... ما خوشحالیم که عده ای خوش ذوقی به خرج دادند، خیلی هم خوب است اما مردم بدانند که ما برای غذاها اسم نمی گذاریم، برای واحدهای شمارش اسم نمی گذاریم، برای اسامی شیمیایی اسم نمی گذاریم، برای کلمات بین المللی مثل المپیک و المپیاد اصلاً برابریابی نمی نماییم، برای اسامی جا افتاده و پذیرفته شده مثل اتوبوس و تاکسی و مینی بوس اصلاً معادل نمی گذاریم. ما در زبان فارسی با اینها کلمات مشتق و مرکب ساخته ایم: اتوبوسرانی، تاکسی تلفنی، یا بطورمثال فیلم، فیلمبردار، فیلم نامه نویس و… فرهنگستان اصلاً وارد تغییر این کلمات نمی گردد. فرهنگستان وارد واژه هایی می شود که اولاً آوای شان برای عموم خیلی سخت باشد و بعد هم به اشتقاقات دیگرش راه نداده باشد، بیشتر هم در عرصه های علمی تغییر می دهد. یا واژه های جدیدی که مطرح می شود، طبیعی هم است.
به قول آقای دکتر حداد عادل، هر واژه جدید مثل کفش تازه است؛ وقتی کفش نو می خرید، مدتی پای شما را می زند تا عادت کنید. عادت های مردم را نمی شود راحت از آنها گرفت. خود ما یک روز می گوییم پیام نگار یک روز می گوییم فکس. یک روز می گوییم رایانامه، یک روز می گوییم ایمیل. حتی بنده هم که دائم در این فضا هستم عادت هایم را نمی توانم به این راحتی عوض کنم، ولی بنای ما بر اینست که این واژه ها می تواند جا بیفتد. ما اعتقاد داریم هر واژه ای را که می سازیم برای نسل آینده است؛ نسل آینده به آسانی آنرا به کار خواهد برد اگر وارد کتاب ها، متون و گفتار ما شده باشد. صداوسیما باید به ما کمک نماید، رسانه ها باید کمک کنند، مطبوعات کمک کنند تا واژه های ما جا بیفتد. اولش ممکنست به نظر خیلی ها مسخره بیاید، مشکلی نیست، ولی باید بدانیم که عادت زبانی است که مسخره بنظر می رسد وگرنه شما کلمه «ماوس» انگلیسی را نگاه کنید، برای آنها موش است دیگر، غیر از موش چیزی نیست. ولی وقتی ما معادلش را می گذاریم موشی، مسخره می شود. همان کاری که آنها در زبانشان کرده اند ما هم می نماییم. کار غریبی نکرده ایم منتها اولش طبیعی است که مسخره کنند. هیچ مشکلی هم نیست، ولی امیدواریم عموم مردم به زبانشان توجه نمایند و عادت های زبانی شان را از فارسی به انگلیسی یا زبان دیگر برنگردانند که در این صورت کل هویت ملی را زیر سوال برده اند.

*با این توضیحات به نظر شما چقدر طول می کشد که مردم به یک واژه جایگزین، عادت کنند؟ مثل همین کاسبرگ یا همایش و… که برای ما واقعا عادی شده است. آیا برایش یک قاعده زمانی داریم یا بستگی به این دارد که رسانه ها چقدر از آن استفاده کنند؟


واقعاً باید دید که چقدر کاربرد دارد؛ بطورمثال پیامک را سال ها بود که تصویب کرده بودیم اما تا به کار نبردند جا نیفتاد. مدام می گفتند چرا به این مقوله دیر می پردازید؟ اما پنج سال پیش از این که شما این حرف را بزنید ما تصویب کرده بودیم. باید به کار برود! بخشنامه شده بود، ولی تا به کار نبردند رایج نشد. بطورمثال یارانه، چون کاربردش روزمره بود و هر روز می خواستند بجای سوبسید اعلام کنند، جا افتاد. کاربردش خیلی مهم می باشد، بخصوص در کتاب های درسی. ما هم اکنون با سازمان کتاب های درسی آموزش و پرورش ارتباط داریم ولی آنها نگرانی هایی دارند در اعلام برخی از این واژه ها؛ بطورمثال در زیست شناسی همه واژه ها را اعلام نکردند، به جهت اینکه در مورد این واژه ها سر و صدایی به پا شد که آنها را گرفتار دردسر کرد. ولی دانش آموزان به آسانی اگر واژه را در کتاب درسی ببینند به کار می برند، مثال بارزش این است: هم اکنون در کتاب های درسی بچه ها واج و واجگونه و واک و واکه و همخوان را می خوانند. این کلمات خیلی غریب است و بچه ها اصلاً نمی دانند اینها چیست، ولی فارسی است و خیلی راحت دارند به کار می برند چون از روز اول در کتاب درسیشان به همین شکل آمده. تا در کتاب درسی نیاید بچه ها با آن آشنا نمی شوند. اگر انگلیسی کلمات را بخواند همان را یاد می گیرند؛ وقتی میتوکُندری را ببینند انگلیسی اش را حفظ می نماید، ولی وقتی شما بنویسید راکیزه خب، راکیزه را حفظ می کند؛ بدین سبب باید آموزش و پرورش کار کند و برای همین ما می گوییم باید تقریبا یک نسل از آن بگذرد. یعنی از همان اول با کتاب درسی فارسی شروع کنند.
بحث زبان آموزی هم نباید مطرح باشد چون عده ای فکر می کنند که باید در کتاب همان اصل کلمه انگلیسیاش باشد که این فرد دو روز دیگر می خواهد انگلیسی یاد بگیرد برایش آسان باشد! او باید زبان یاد بگیرد. مگر در کتاب های درسی در فرانسه کلمات انگلیسی می نویسند به این بهانه که دو روز دیگر شخص به انگلیسی نیاز دارد؟ اصلاً این بحث دیگری دارد. شما در کشورت باید به زبان خودت تدریس کنی که قابل فهم تر باشد. ما یک استاد مهندسی برق داشتیم که بازنشسته شده بود، می اظهار داشت: من از وقتی آمدم در گروه واژه گزینی، تازه دارم بسیاری از مطالب علم خودم را می فهمم. آن موقع نمی فهمیدم اینهایی که می گوییم یعنی چه، فقط سر جای خودش به کار می بردم. هم اکنون وقتی کلمات را به فارسی بیان می کنی، به تعریفش دقت می کنی؛ بدین سبب درکت عمیق تر می شود. یک استاد اتریشی به نام گالیسکی هست که اگر اشتباه نکنم در حقیقت بنیان گذار مرکز اصطلاح شناسی بین المللی است، او اعتقاد دارد کشورهایی که علم را به زبان بومی خودشان نمی خوانند و تدریس نمی کنند، همواره از نظر علمی عقب اند. به جهت اینکه شما باید از مطلبی که داری راجع به آن حرف می زنی درک داشته باشی. این واقعا مشکلی است که برخی از استادان و دانشجویان ما دارند، فکر می کنند باید حتما مطالب را به انگلیسی بخوانند و بگویند که دو روز دیگر انگلیسی می نویسند واژه را بلد باشند. اصلاً چنین چیزی نیست، شما هر چه را به زبان بومی خودت بخوانی درکت عمیق تر می شود؛ بدین سبب تقریبا باید یک نسل از آن واژه ای که انگلیسی آنرا به کار می بردند بگذرد، فارسی اش دیده بشود، خوانده بشود، تا کم کم جا بیفتد. به اجمال، آقای صادق کیا رئیسش بود، فکر می کنم آقای دکتر حسابی بودند، دکتر مقربی بودند، تا جایی که می دانم دکتر امیری هم بودند. ما خوشحالیم که عده ای خوش ذوقی به خرج دادند، خیلی هم خوب است اما مردم بدانند که ما برای غذاها اسم نمی گذاریم، برای واحدهای شمارش اسم نمی گذاریم، برای اسامی شیمیایی اسم نمی گذاریم، برای کلمات بین المللی مثل المپیک و المپیاد اصلاً برابریابی نمی نماییم، برای اسامی جا افتاده و پذیرفته شده مثل اتوبوس و تاکسی و مینی بوس اصلاً معادل نمی گذاریم. یک روز می گوییم رایانامه، یک روز می گوییم ایمیل.
0.0 از 5
1404/07/05
10:08:56
78
تگهای خبر: آموزشی , الكترونیكی , برنامه , تدریس
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۳
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها