با آقا مرتضی، دیدار تازه کردیم
بلک بلاگ: دیدار با آقا مرتضی، در پاتوق فرهنگی حرفی نو و با حضور هنرمندان برگزار گردید.
به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، عصر پنجشنبه سوم مهرماه ۱۴۰۴، محفل فرهنگی «دیدار با آقامرتضی» در پاتوق فرهنگی حرفی نو برگزار گردید. این نشست بمناسبت انتشار کتاب «قاسم به روایت مرتضی سرهنگی» شکل گرفت؛ اثری که نویسنده نزدیک به شش سال برای پژوهش، پژوهش و نگارش آن وقت صرف کرده است.
در این مراسم چهره هایی چون کاظم چلیپا، هدایت الله بهبودی، احمد مرادپور، فرهاد قائمیان، اکبر نبوی، محمدرضا بایرامی، رضا میرکریمی، سیدعلی میرفتاح و رضا امیرخانی حضور داشتند و هر یک به بیان دیدگاه ها و خاطرات خود از مرتضی سرهنگی و کتاب تازه او پرداختند.
در ابتدای این محفل، احمد مرادپور، فیلمساز و مستندساز، در رابطه با کتاب «قاسم به روایت مرتضی سرهنگی» اظهار داشت: آقا مرتضی سراغ ساده ترین راه نرفته است و به دنبال اسطوره سازی یک سویه نبوده؛ بلکه تصویری چندبعدی از شهید سلیمانی عرضه کرده است. این کتاب نه یک متن تبلیغاتی، بلکه یک سند پژوهشی قابل اتکاست.
وی اضافه کرد: وقتی برای ساخت سریال شهید مهدی باکری انتخاب شدم، نزدیک به چهار سال قدم به قدم کنار محققان بودم، چون بعنوان فیلمساز همیشه دنبال ماده خامی هستم که ریشه در حقیقت داشته باشد. روایتی که فقط بازگویی خاطره و هیجان نباشد، بلکه بتوان با خلق یک کاراکتر چندلایه، مخاطب را درگیر کرد؛ کاراکتری که احساس داشته باشد، عواطف و دلبستگی های انسانی اش دیده شود، ترس و رنجش روایت شود.
مرادپور با تکیه بر اهمیت نگاه سرهنگی به نگارش تاریخ اظهار داشت: «تلاش آقا مرتضی نشان داد روایت وفادارانه تاریخ الزاماً به معنای کار خشک و مقرراتی نیست؛ بلکه می تواند با حساسیت شاعرانه و دقت هنرمندانه همراه شود. به عقیده من، این کتاب گامی بزرگ در جهت شفاف تر و عینی تر کردن حافظه جمعی ما از یک قهرمان معاصر است.»
این مستندساز افزود: «واقعیت این است که من پژوهشگر نیستم، اما ارزش کتاب "قاسم" را در این می دانم که زمینه ای برای مطالعه تطبیقی فراهم می آورد. محقق می تواند شهید سلیمانی را نه فقط در چهارچوب فرماندهی جنگ های منطقه ای، بلکه بعنوان انسانی برآمده از شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر بررسی کند.
مرادپور تاکید کرد: این نگاه پژوهشی روایت تاریخی را از سطح وقایع به عمق انسان شناسی برده است. آقا مرتضی نشان داد که پژوهش تاریخی اگر با صداقت و دقت همراه باشد، می تواند به متنی بینجامد که نسل امروز را آگاه تر کند.
سلیمانی نمونه اخلاص و بی منیتی رزمندگان بود
کاظم چلیپا، نقاش و هنرمند انقلابی، در این مراسم با اشاره به دشواری سخن گفتن در رابطه با شهید حاج قاسم سلیمانی بیان نمود: صحبت کردن در رابطه با ایشان سخت است؛ همان گونه که برای فهم ادبیات کلاسیک ایران باید ریشه های آنرا شناخت، برای شناخت سلیمانی هم باید به ریشه های معنوی و عرفانی او توجه کرد. آن چه در وجود او برجسته بود، اخلاص و بندگی خالصانه برای خدا بود.
وی اضافه کرد: جبهه های ما مانند جنگ های دیگر دنیا نبود؛ جبهه ما حمامی بود که بچه ها در آن خویش را از منیت ها و تعلقات پاک می کردند. خیلی از رزمندگان هر شب در مسجد جامع خرمشهر یا در مراسم دعا و نوحه خوانی شرکت می کردند و بامداد فردا یکی از آنان در عملیات به شهادت می رسید. این ها کسانی بودند که به تعبیر امام خمینی(ره)، یک شبه ره صدساله را طی کردند
چلیپا افزود: آقا مرتضی و دوستانش کار دشواری داشتند. خیلی از رزمندگان اهل سخن گفتن از خود نبودند و منیتی نداشتند. این که چطور میتوان زبان آنان را برای بیان تجربه هایشان گشود، یکی از چالش های اصلی بود. سلیمانی نماد همین بی منیتی و اخلاص بود؛ شخصیتی که در راه خود همچون یاران امام حسین(ع) همه چیز را فدای خدا کرد.
این هنرمند با اشاره به تجربه های شخصی خود از دوران جنگ تصریح کرد: در آن شب ها، دعای کمیل و گریه های زار رزمندگان، همراه با آرزوی شهادت، فضایی متفاوت از هر جنگ دیگری در دنیا بوجود آورده بود. این فضا ریشه در ادبیات عرفانی و اسلامی ما داشت؛ همان میراثی که از بزرگان و امامان به ما رسیده بود.
چلیپا همینطور اظهار داشت: من بارها شاهد بودم که این بچه ها با وجود سختی ها، تواضع و سر به زیری را در عمل نشان می دادند. این تربیت باطنی بود که حاج قاسم هم در آن بالید و به قله رسید. او تجسم همان اخلاص و سلوکی بود که نسل جوان جبهه ها تجربه کردند.
وی در آخر ضمن اشاره به برخی آثار هنری خلق شده در دوران جنگ تاکید کرد: این همه تلاش و فداکاری، این همه اخلاص و صداقت، باید روایت شود. مرتضی سرهنگی با کارهایش توانسته قسمتی از این حقیقت را به زبان بیاورد.
سرهنگی لیدر و ستون ادبیات پایداری است
فرهاد قائمیان، بازیگر سینما و تلویزیون، در این مراسم با اشاره به سال ها شاگردی در کنار مرتضی سرهنگی اظهار داشت: شاید لیاقت شاگردی نداشته باشم اما سال هاست که در محضر آقا مرتضی یاد گرفته ام و همیشه شخصیت ایشان برایم یک درس بزرگ در زندگی بوده است.
وی با یادآوری همکاریهای مرحوم رسول ملاقلی پور با سرهنگی اضافه کرد: آقای ملاقلی پور برای خیلی از فیلمنامه هایش با سرهنگی مشورت می کرد و حضور وی در کنار این کارگردان بزرگوار نشان دهنده نقش پررنگش در ایجاد آثار دفاع مقدسی است. در همین مسیر، من هم افتخار داشتم در کنار ایشان تجربه بیاموزم.
قائمیان افزود: آقا مرتضی سرهنگی برای همه ما لیدر و پیشوا بوده و خواهد بود. او سالیان سال برای ادبیات پایداری زحمت کشیده و آثار ارزشمندی در عرصه دفاع مقدس خلق و هدایت کرده است. من همواره کتاب هایی را که در دفتر ادبیات پایداری انتشار یافته مطالعه کرده ام و لذت برده ام، چونکه نفس آقا مرتضی در جای جای آنها جاری است.
این هنرمند با گلایه از کم توجهی به جایگاه سرهنگی خاطرنشان کرد: سؤال من این است که چرا نباید از آقا مرتضی در سطح وسیع تجلیل کنیم؟ کسی که عمر خویش را صرف ادبیات پایداری کرده است، سزاوار تکریم و توجه بسیار بیشتری است.
قائمیان در قسمت دیگری از سخنانش در رابطه با کتاب «قاسم به روایت مرتضی سرهنگی» اظهار داشت: این کتاب را طی روزهای اخیر مطالعه کردم و به نظرم باید در قالب کتاب صوتی هم منتشر شود تا افراد بیشتری به آن دسترسی داشته باشند. با وجود حجم زیاد، حتما ارزش تبدیل به نسخه شنیداری را دارد.
قائمیان برای ضبط این کتاب صوتی با صدای خود اعلام آمادگی کرد.
او در آخر با تقدیر از زحمات سرهنگی عنوان کرد: ما قدردان تمام لحظاتی هستیم که ایشان برای ادبیات پایداری صرف کرده اند و امیدوارم سایه شان همواره بالای سر ما باشد.
سرهنگی داستانهای شخصی و متفاوت از جنگ را مجال بروز داد
محمدرضا بایرامی، نویسنده برجسته ادبیات دفاع مقدس، در این محفل با بیان خاطراتی از سالیان آغاز فعالیت خود اظهار داشت: من کارم را در عرصه هنری شروع کردم، اما در عمل همواره در کنار آقا مرتضی سرهنگی بودم. برای ما دیدار با او هیچ وقت تکراری نمی شد. همیشه روی باز داشت و به حرف ها و نوشته هایمان توجه نشان می داد.
او با اشاره به انتشار اولین آثارش اضافه کرد: «در فضای آن زمان، بسیاری تردید داشتند که آیا میتوان داستانهای شخصی از جنگ، خصوصاً روایت هایی که از عقب نشینی و ترس می گفت، منتشر نمود یا نه. دست نوشته های من با نگرانی حفظ می شد اما سرهنگی با روی گشاده آنرا چاپ کرد. همین نگاه او موجب شد داستانهای دفاع مقدس محدود به قالب های رسمی و یک سویه نماند.
بایرامی افزود: یادم هست یکی از کتاب هایم در رابطه با محاصره و سختی های هفت روز آخر جنگ بود. برخی حتی تصور می کردند چنین روایتی نباید منتشر شود، اما سرهنگی از آن حمایت کرد. بعدها همان کتاب واکنش های زیادی برانگیخت و حتی کسانیکه ابتدا مخالف بودند، به صراحت اذعان کردند روایت درست و تأثیرگذاری است.
وی در قسمت دیگری از سخنانش به نسبت کتاب «قاسم به روایت مرتضی سرهنگی» با انبوه آثار پخش شده در رابطه با شهید سلیمانی اشاره نمود و اظهار داشت: «وقتی شهید سلیمانی به شهادت رسید، متاسفانه بسیاری با عجله و برای بهره برداری، کتاب هایی منتشر نمودند که اغلب فاقد ارزش پژوهشی و ادبی بودند. در چنین فضایی، کار مرتضی سرهنگی یک کار اصیل و دقیق است. او با وسواس و صداقت سراغ زندگی نامه سردار رفت و از دید سطحی و تجاری فاصله گرفت.
بایرامی خاطرنشان کرد: من خودم برای نگارش رمان در رابطه با حاج قاسم تلاش کردم اما وقتی دیدم بازار پر از آثار شتاب زده شده، کارم را کنار گذاشتم. معتقدم فقط پژوهش های جدی و داستانهای عمیق مثل کار آقا مرتضی است که می تواند حافظه جمعی ما را غنی کند.
این نویسنده در آخر اظهار داشت: آقا مرتضی سرهنگی نشان داد که میتوان در روایت تاریخی، صداقت و دقت را با حساسیت شاعرانه و نگاه انسانی پیوند زد. امیدوارم کتاب تازه وی در شأن شخصیت حاج قاسم دیده و خوانده شود.
ادبیات پایداری باید مسیرش را اصلاح کند؛ قصه گویی عامه پسند می تواند التیام بخش باشد
سیدعلی میرفتاح در این محفل با اشاره به گرمای جمع و تاکید بر نقش «میانداران» فرهنگی گفت این نشست یادآور ضرورت بازبینی در راه ادبیات دفاع مقدس است. او با اشاره به سخنان محمدرضا بایرامی در رابطه با کم کاری در معرفی شایستگان عرصه جهاد و شهادت، تصریح کرد: ما در قبال برخی شهدا خوب عمل نکرده ایم و بعضی شهدا مظلوم واقع شده اند؛ این واقعیتی است که باید پذیرفت و برای اصلاح آن کوشش کرد.
میرفتاح با پرداختن به اهمیت قصه و روایت در تربیت قلب ها و ایجاد اعتقادات اضافه کرد: قصه ها، خصوصاً قصه های عامه پسندِ کهن، فقط برای سرگرمی نیستند؛ آنها روحیه می بخشند، آموزه می آموزند و جوانمردی را منتقل می کنند. همان گونه که در متون کهنِ ما—از فردوسی تا امیرارسلان—قصه ها به تغییر درون آدمی می انجامند، امروز هم ادبیات می تواند التیامی برای ناکامی ها و رنج های جمعی ما باشد.
او با تکیه بر نیاز جامعه به آثاری که هم «دل» را درگیر کنند و هم روحیه بخش باشند، اظهار داشت: «ما در مقاطعی گرفتار سرگردانی شده ایم؛ ادبیات و سینما هم گاهی کم توان ظاهر شده اند. باید دریابیم که در وضعیت جدی ملی، ادبیات چه مسئولیتی دارد و چه طور می تواند پیوندهای اجتماعی و ملی را تقویت کند.
میرفتاح در رابطه با ضرورت گسترش دسترسی به آثار دفاع مقدس هم اظهار داشت: تبدیل کتاب ها به نسخه های صوتی می تواند مخاطبان بیشتری را جذب نماید و از این راه، پیام و تجربه های نسل جنگ را به دست نسل های جدید برساند.
او در آخر ضمن تمجید از تلاشهای مرتضی سرهنگی و میانداری وی در ادبیات پایداری، تاکید کرد که باید از ظرفیت قصه گویی و ادبیات عامه پسند در بازسازی پیوندهای اجتماعی و انتقال ارزش ها بهره گرفت و از حضار برای نظم و توجه شان تشکر کرد.
امیرخانی: آخرین دیدارم با حاج قاسم به برکت حضور سرهنگی رقم خورد
رضا امیرخانی، نویسنده، در سخنان خود از خاطره آخرین دیدارش با شهید حاج قاسم سلیمانی سخن گفت و تاکید کرد که این دیدار به برکت همراهی با مرتضی سرهنگی برای او رقم خورده است.
او توضیح داد: من حاج قاسم را در روزی سرد، شاید اواخر پاییز یا اوایل زمستان، در کنار آقا مرتضی در مجلسی دیدم. همان جا بود که آخرین بار با ایشان روبه رو شدم؛ خستگی بر چهره شهید سلیمانی پیدا بود و فرصتی برای گفتگو و طرح گله ای که داشتم نبود. این دیدار، به واسطه آقا مرتضی نصیب من شد و تا همیشه در ذهنم مانده است.
وی اشاره کرد: حضور و آثار آقا مرتضی با آن دقت، همت و خلاقیت، همواره برای نسل های آینده منبع الهام و یادآور ارزش های انسانی و فرهنگی خواهد بود.
کتاب قاسم، نمونه بارز نگاه واقع گرایانه و پژوهشی مرتضی سرهنگی است
در ادامه مراسم، اکبر نبوی روزنامه نگار و منتقد پیشکسوت اظهار داشت: از نزدیک به ۴۰ سال همنشینی و هم کلامی با آقای سرهنگی برکت زیادی بردم. همیشه تا پایان عمرم از سعید صادقی سپاسگزارم که با ایشان آشنا شدم. در تاریخ ادبیات کشور بزرگان زیادی داریم، اما یکی از آن بزرگان که کمتر مورد توجه قرار گرفته، جناب بیهقی است. او بخشهایی از تاریخ را ننوشته، اما ادیب بزرگ و نویسنده ای برجسته است. مرتضی سرهنگی این شانس را داشت که هم شاگرد پرورش دهد و هم آثارش را ثبت کند، فرصتی که بیهقی نداشت. این امکان برقرار شد که از دل این سرزمین کسانیکه ذوق و استعداد نوشتن دارند، خصوصاً رزمندگان و فرزندان این سرزمین، جذب ادبیات دفاع مقدس شوند.
توجه و نگاه تاریخی مرتضی سرهنگی، ارزش و هویت ملی ما را حفظ نموده است. این نگاه شبیه به شیوه نجاری ژاپنی هاست، که قطعات چوب بدون میخ و چسب بطورکامل چفت و بست می شوند؛ نگاه تاریخی او هم پایه ای محکم برای ثبت وقایع و خلق متون ماندگار بوجود آورده است. چنین کار سترگی کم نظیر است، چونکه افراد کمی توان دارند هم موقعیت تاریخی را درک کنند، هم وارد آن شوند و هم خستگی ناپذیر ادامه دهند.
وی افزود: مرتضی سرهنگی اهل درد و دل کردن نیست و اغلب در خود فرو می رود، اما گاهی در دفتر ادبیات فوران کرده و دیدگاه های مهمش را به اشتراک می گذارد. یکی از خاصیت های برجسته او، جملات قصار و اعجاب انگیز اوست. نمونه ای از این جملات، مربوط به سال ۸۱ یا ۸۲ است؛ در آن زمان با رسول ملاقلی پور و ایشان در راه حجامت صحبت کردیم. در طول مسیر، مرتضی اظهار داشت: «کسی که چکش جنگ را بر جانش خورده باشد، به سادگی کج نمی شود.» البته که حضور صرف در جنگ، حتی چند ماه یا چند سال، الزاماً تجربه واقعی جنگ را بر جان انسان نمی گذارد.
نبوی تصریح کرد: کتاب «قاسم به روایت مرتضی سرهنگی» که من توفیق داشتم حدود ۱۰۰ صفحه آنرا بخوانم، نمونه بارز نگاه واقع گرایانه و پژوهشی اوست. منابع و اسناد واقعی در کتاب سبب شده تا قهرمان در بطن روایت زنده و ملموس باشد و خواننده تجربه عمیقی از شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی پیدا کند.
در پایان مراسم مرتضی سرهنگی، نویسنده کتاب قاسم و کانون اصلی این گردهمایی اظهار داشت: لازم است بگویم که چقدر آقای آقامیرزایی و خانم محبوبه عزیزی کمک کردند. اگر این دو نفر نبودند و اگر انتشارات خط مقدم پنج سال حوصله نمی کرد، این کتاب در این شکل منتشر نمی شد. ما تاسوعا آمدیم سر کار، عاشورا بعدازظهر به این دو عزیز گفتم بامداد عزاداری مان را می نماییم و بعد سر کار می آییم، عیدها و این ها هم سر جای خودش.
وی اضافه کرد: تمام این پنج سال بچه ها متمرکز بودند. آقای میرزایی مصاحبه های بسیار خوبی با فرماندهان انجام داد و منابع خوبی آورد. خانم عزیزی هم با دقت فیلم های زیادی از حاج قاسم بررسی کردند. بعد رفتیم کرمان و حاج قاسم آنجا بچه ها را با خانواده شان دیدیم و با هم صحبت کردیم. این کار چند بار انجام شد.
او افزود: متن کتاب را طوری نوشتیم که صدای حاج قاسم شنیده شود. وقتی این امر صورت می گیرد، ارتباط بهتری با خواننده برقرار می شود و خواننده بدون این که با گروه نویسندگان طرف باشد، با صدای خصوصی حاج قاسم ارتباط برقرار می کند.
سرهنگی سخنان خویش را با این بیت فردوسی به پایان برد:
جهان یادگار است و ما رفتنی
ز مردم نماند جز از گفتنی.برای ما دیدار با او هیچگاه تکراری نمی شد. باید دریابیم که در وضعیت جدی ملی، ادبیات چه مسئولیتی دارد و چه طور می تواند پیوندهای اجتماعی و ملی را تقویت کند. وقتی این امر صورت می گیرد، ارتباط بهتری با خواننده برقرار می شود و خواننده بدون اینکه با گروه نویسندگان طرف باشد، با صدای خصوصی حاج قاسم ارتباط برقرار می کند.
منبع: بلك بلاگ
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب