در نشست بلك بلاگ به انگیزه هفته صنایع دستی عنوان شد

عینک واقع بینی بزنیم!

عینک واقع بینی بزنیم!

صنایع دستی، یکی از بکرترین حوزه ها که به قول معاون آن باآنکه می تواند به صورت بالقوه کلید حل خیلی از انسدادهای اقتصادی باشد اما امروزه به قدری درگیر مشکلات در ارتباط با حوزه ی ساخته شده که بیشتر از هر زمان دیگری به مدیریت و همراهی کارشناسان و مسئولان مجرب نیاز دارد.


یکی از مسائلی که با روی کار آمدن معاون جدید و با عنایت به فرا رسیدن روز جهانی صنایع دستی باید به آن پرداخت، وضعیت شناسی از مشکلات این حوزه و عرضه ی پیشنهادهایی به مسئولان جدید است؛ خصوصا که معاون صنایع دستی ضرغامی به تازگی اعلام نموده است که از نقدها و پیشنهادها استقبال می کند.
در همین راستا خبرگزاری دانشجویان ایران در نشستی به همراه هیاس حسینی (هنرمند شیشه گر)، حجت الله مرادخانی (کارشناس و پژوهشگر صنایع دستی) و سمانه رستمی (محقق و فعال صنایع دستی) به بررسی پاره ای از مشکلات موجود در حوزه صنایع دستی پرداخته است. در این جلسه دوساعته، نه صرفاً نقد به مسؤلان که عملکرد هنرمندان صنایع دستی هم از جانب این کارشناسان و هنرمندان مورد بررسی قرار گرفته است.



اوج دغدغه هنرمندان ما یک غرفه ی مجانی شده است!

یکی از مواردی که همواره از جانب اساتید و کارشناسان صنایع دستی بر روی آن تاکید می شود، اهمیت عنصر خلاقیت در تولید یک محصول است. عنصری که این روزها گفته می شود از کالاهای تولیدی هنرمندان خداحافظی کرده و این امر سبب شده تا در این عرصه بیشتر با صنعتگر مواجه باشیم تا یک هنرمند.

هیاس حسینی در ابتدای این نشست درباره اهمیت و جایگاه این عنصر در صنایع دستی اظهار داشت: «هنرورهای ما هیچگاه یک گفت وگوی چالشی با یکدیگر نداشته اند تا به این سؤال اساسی پاسخ دهند که ما در حوزه صنایع کجای دنیا قرار گرفته ایم؟ آیا کارهایی که تولید می نماییم اصلا در عرصه ی جهانی حرفی برای گفتن دارند؟ عرصه جهانی به کنار در داخل کشور مردم ما چقدر به خرید آثار صنایع دستی علاقه دارند؟»

حسینی همینطور اظهار نمود: «در این دوره ماشین هر کاری را می تواند به تولید برساند، اما ماشین دیگر نمی تواند طراحی انجام دهد و هنوز که هنوز است انسان این کار را انجام می دهد و اگر ما هنر را یک دستاورد جمعی محسوب نماییم، هنرمند چون می تواند خلق کند، انسان ها هم امیدوار می شوند که این دنیا هنوز کاملا ماشینی نشده است.»

او افزود: «چه در دانشگاه ها چه در خارج از آن همه به دنبال احیای رشته های صنایع دستی هستند. مدام فکر می نماییم باید عجله نماییم تا به دنیا برسیم و این درحالی است که اصلا نمی دانیم باید چه کاری انجام دهیم. این که افرادی که مدام احیای رشته های صنایع دستی را بعنوان یک افتخار تکرار می کنند، نشان داده است اصلا چیزی از جامعه شناسی نمی دانند. انسان امروزه خیلی راحت سوار بر اینترنت است و هر لباس و هر چیزی که در حوزه هنر تولید می شود، مشاهده می کند.»

این هنرمند درباره ی برخی نوشته هایی که نشان داده است کشور ترکیه در این عرصه از ایران خلاق تر عمل کرده است، اظهار داشت: «ای کاش همسایه های ما همسایه های خوبی بودند که روشنفکر بودند و پیشرفت داشتند و می توانستیم راجع به مشکلات این حوزه با آنان یک گفتمان برقرار نماییم، اما متأسفانه این همسایه های ما هستند که برای ما تعیین و تکلیف می کنند و این درحالی است که در داخل کشور اوج دغدغه ی هنرمندان ما این است که یک غرفه ی مجانی بگیرند یا یک نمایشگاهی برگزار کنند و کارهایشان را بفروشند و اصلا فراتر از این فکر نمی کنند.»

او به حرف هایش افزود: «اولا ما در حوزه صنایع دستی به جرأت میتوان گفت نظریه پرداز نداریم. دوما بچه هایی که در حوزه صنایع دستی هستند، مبانی درسی ای را مطالعه می کنند که از کشورهای دیگر آمده و بسیاری از آنها شاخصه های لازم را ندارند و اصلا هیچکدام بررسی نکردیم که باید برای صنایع دستی مان چه کاری انجام دهیم؟»

حجت الله مرادخانی هم در ادامه صحبت های این هنرمند اظهار داشت: «وقتی ما از خلاقیت صحبت می نماییم و این که ما چه مختصاتی در عرصه بین المللی داریم، این که دیگران از ما جلو زده اند یا خیر و این که ما کجا هستیم، اول مهم این است که وضعیت شناسی مبتنی بر واقعیات دنیا داشته باشیم. بعضی می گویند، ایران جزو یکی از سه کشور برتر تولیدکننده صنایع دستی است. چه کسی این را گفته، بر مبنای چه مرجعی ما چنین ادعایی می کنیم؟ وقتی ما مرجعی نداریم، وقتی سنگ محکی نداریم، هر ادعایی امکان دارد. و اگر می گوییم در حوزه صنایع دستی ما جزو سه کشور برتر تولیدکننده هستیم، چطوری هست که صادرات صنایع دستی و حضور ما در این عرصه طبق آمارهایی که انتشار یافته، فاصله ی نجومی میان ما، چین، ترکیه و حتی کشورهای آسیای جنوب شرقی وجود دارد.»

او افزود: «موضع گیری های ما شاید مبتنی بر اوهام ذهنی ما باشد. این اوهام به سبب این است که ما از مواجهه با حقیقت و از تحقیق و توسعه درست به دور هستیم. نکته دوم این است که وقتی از خلاقیت صحبت می نماییم، ابتدا باید ببینیم آیا بستری برای شکل گیری آن در کشورمان داریم؟ در ایران شکل گیری خلاقیت و رسیدن آن به نوآوری با چالشی جدی به اسم آموزش و پرورش مواجه می باشد.»

این کارشناس در ادامه خاطرنشان کرد: «خلاقیت قرص نیست. خلاقیت با یک ورکشاپ یک هفته ای شکل نمی گیرد، بلکه در ذهن شکل می گیرد و در گذر زمان پرورش پیدا می کند و این پرورش قبل از سنین ابتدایی و در طول دبستان اتفاق می افتد. حتی دوران متوسطه تا دبیرستان و حتی پیش از دانشگاه. یعنی ذهن در رویارویی با هنر و زیبایی انقدر انعطاف پیدا کرده که بتواند از منظرهای مختلف این پدیده را ببیند و آن وقت به خروجی های متعدد برسد. شما به ساختار آموزش و پرورش ما نگاه کنید. حدودا طی ۱۲ سال هیچ ساعتی برای هنر نیست و اگر هم باشد، به شوخی گرفته می شود. آن وقت چگونه در این حالت که فردی به صرف ۱۳۲ واحد که سر فصل آن اوایل دهه ۶۰ نوشته شده، وارد دانشگاه می شود، می توانیم انتظار داشته باشیم خلاقیتی شکل بگیرد و خروجی یک هنرمند خلاق باشد و در اکوسیستمی که اثر هنری را می خواهد تولید نماید، اثربخش باشد؟»

او افزود: «یکی از مواردی که سبب شده در اکوسیستم تولید در حوزه صنایع دستی یک خلأ بسیار جدی شکل بگیرد، بحث طراحی و شکل گیری کانسپت هاست. این ها مواردی نیستند که بتوان در کوتاه مدت به آنها رسید و در واقع با چالش های ذهنی میتوان به آن پیشینه دست یافت؛ به ابداع. من با نظر آقای حسینی درباره ی احیا کردن رشته های صنایع دستی موافق هستم و باید بگویم چیزی که فراموش شده شاید اصلا مورد استفاده نبوده پس چه ضرورتی وجود دارد که آنرا احیا کنیم؟»

مرادخانی در ادامه اظهار نمود: «این فرایند در طول تاریخ همواره بوده و در دوره ای شاید برخی هنرها بوده اند که چون مورد استفاده نبوده، فراموش شده اند و حالا کارهای جدیدی آمده اند و اصولا نباید این را بعنوان یک ارزش در نظر بگیریم که احیا کردیم. حالا این که چگونه و بر چه مبنایی احیا کردیم هم خودش محل بحث است که چندان به آن پرداخته نشده است. مادامی که این نقص های اکوسیستم تولید برطرف نشده باشند، ما در این عرصه با مشکل مواجه خواهیم بود.»

او درباره ی عنصر خلاقیت در این عرصه اظهار داشت: «در یک جامعه ی ایدئولوژیک نمی توان به علل مختلف جامعه شناختی انتظار خلق و رشد خلاقیت را داشته باشیم.»

این کارشناس درباره وضعیت حال حاضر این حوزه اظهار داشت: «طبق آمارها و گزارش هایی که سالانه منتشر می شوند، برخلاف ادعاهایی که ما داریم، چندان مختصات این حوزه ایران در عرصه بین المللی مختصات پررنگ، قابل اتکا و شفافی نیست. در آخرین گزارش اقتصاد خلاقی که سال ۲۰۱۵ انتشار یافت، آمار در ارتباط با سه سال آخر صادرات صنایع خلاق ایران نقطه صفر بود یعنی آماری منتشر نشده است. در نتیجه ما از کجا می خواهیم بدانیم که بهترین هستیم یا بدترین؟»

هیاس حسینی در ادامه صحبت های مرادخانی چنین اظهار نمود: «چیزی که همواره به آن اشاره شده، این است که برای داشتن هنر معاصر سه نهاد باید وجود داشته باشد. تاریخ هنر، نهاد موزه و نهاد آکادمیک. ما عین سه مورد را نداریم. نکته بعدی این که هر هنری یک موزه ای دارد آیا موزه های کشور ما واقعا توسط مردم به وجود آمده اند؟ خیر. کسی فکر کرده و دوست داشته و این مکان ها شکل گرفته اند. برای همین مثلاً در حوزه فرش کسی حرفی نمی زند و حتی یک چالش کوچک هم ایجاد نمی نماید. افرادی که در این عرصه هستند، بیشتر درگیر کارگاه خودشان و ساختن کار هستند. با این وضعیت چطور ما از این صحبت می نماییم که با دنیا ارتباط برقرار نماییم و درهای کشورمان را به روی سایر کشورها باز کنیم؟ اگر درهای کشور ما به روی دنیا باز شوند، اصلا چیزی از همین یک ذره صنایع دستی هم که وجود دارد، باقی نمی ماند.»

سمانه رستمی در ادامه صحبت ها درباره ی اهمیت خلاقیت در حوزه صنایع دستی اظهار داشت: «اساسا هم بحث شناخت و هم بحث آموزش هر دو به قدری مشکل دارند که اصلا ادامه دادن این صحبت ها زمانی که زیرساخت مناسبی وجود ندارد، به جایی نمی رسد. در قدیم صنایع دستی زندگی روزمره بوده و صنعتگر در گذشته، هم هنرمند بوده و هم خالق. طی دورانی که زندگی عوض شده و تغییر کرده، این دو از هم جدا شده و صنعتگر کسی است که یاد گرفته اتوماتیک چیزی را بسازد و آرتیست کسی است که با خلاقیت طراحی می کند.»

او افزود: «اتفاقی که به تازگی متأسفانه افتاده این است که صنعتگران ما فکر می کنند آرتیست هستند، در صورتیکه کسی هستند که کار صنعتی انجام می دهند و چیزی را نسل به نسل از پدران و مادران خود یاد گرفته اند و آمده اند فقط تکنیکی را اجرا می کنند؛ ولی نمایشگاه برگزار می کنند و می گویند ما هنرمند هستیم. در صورتیکه خلاقیت چندانی در کارهایشان وجود ندارد. شناخت مسیر طراحی و خلاقیت موردی است که باید بررسی شود. آیا اصلا زندگی امروز به صنایع دستی احتیاجی دارد؟ یعنی چه ضرورتی دارد ما اصلا از صنایع دستی استفاده کنیم؟ کاری که من شخصا هم اکنون انجام می دهم، یک نگاه به صنایع دستی به منظور زندگی امروز است که آمده ام کارهایم را خلاصه و مینیمال کردم که بشود در زندگی امروز استفاده کرد؛ در صورتیکه افرادی که در حوزه صنایع دستی مشغول به فعالیت هستند و نام خودشان را هنرمند گذاشته اند، همان نقشی را که پنج هزار سال پیش طراحی شده با همان رنگ و شکل تکرار می کنند و این کار صنعتگری است. چه خلاقیتی به منظور زندگی امروزی در این کار وجود دارد؟»

این هنرمند همینطور اظهار نمود: «در نمایشگاه های صنایع دستی وقتی افراد خرید می کنند، عمدتا این خریدها به گنجینه ای می رود و از آن نگهداری می شود و کسی از آنها در لوازم خانه اش استفاده نمی نماید. چرا ما فقط می خواهیم تولید نماییم در صورتیکه به درد امروز ما نمی خورد؟ من فکر می کنم که باید روی این مورد بیشتر کار کرد.»




اگر قرار بود صنایع دستی کاربردی باشد، نابود شده بود!

علاوه بر بحث خلاقیت، بحث کاربردی بودن تولیدات این حوزه هم مطرح است. در حالیکه چندی قبل وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بر کاربردی شدن تولیدات هنرمندان و فعالان صنایع دستی تاکید کرده بود، اما کارشناسان حاضر در این جلسه، عقیده دیگری دارند.
هیاس حسینی در همین راستا چنین اظهار نمود: «اگر قرار بود صنایع دستی کاربردی باشد که اصلا نابود شده بود. ما یک بخشی صنایع دستی داشتیم که تولید محور بوده به منظور زندگی ولی یک بخش از آن هم فرهنگ محور و نهاد محور بوده است. حالا در دنیای امروز ما نتوانستیم این دو را از یکدیگر جدا نماییم. بله صنایع دستی می تواند یک بخش تولید محور داشته باشد و برای آن نمایشگاه برگزار کند، ولی ما نرفتیم سراغ آن بخش نهادی محور. در کشور ما بسیار کم افرادی وجود دارند که به سراغ این بخش رفته باشند. ما در حوزه ای که مقرر است بینال و فستیوال برگزار نماییم، اصلا هنرورهای ما نمی دانند که چه هست و فقط به فکر فروش هستند.»

او افزود: «در ایران نگاهی که به صنایع دستی هست، این است که کاربردی باشد در صورتیکه ماشین می تواند آن کالا را به بهترین کیفیت تولید نماید.»

مرادخانی با اشاره باردیگر به ضرورت وجود آمارهای دقیق در این عرصه اظهار داشت: «نبود یک جزوه یا متنی که بتوان به آن ارجاع داد، این مغلطه ها را ایجاد کرده است. به نظرم باید این تبیین و تفکیک ها وجود داشته باشد که بتوانیم به آن سمت برویم و بتوانیم گرایش ها و مبناها را مشخص نماییم. حتی یک سند که مبنا باشد، متأسفانه در این عرصه نداریم. مادامی که شما سنگ محک نداشته باشید، هر اتفاقی رخ می دهد.»

حسینی در ادامه با انتقاد از برخی هنرمندان این حوزه اظهار داشت: «در حوزه صنایع دستی متأسفانه ما مطالبه گری هم نداریم. اگر فاخرترین هنر را فرش بدانیم، در آن حوزه هم ما مطالبه گر نداریم. ما هنرمندان مدام به دنبال منافع شخصی خودمان هستیم و این سبب شده تا فاصله ای با مطالبه گری و کنش گری داشته باشیم.»

رستمی که دراین زمینه عقیده مشابهی دارد در همین راستا اظهار داشت: «وقتی فردی از سنین پایین تر و در مدرسه چیزی درباره ی مطالبه گری به او آموزش داده نشده است، رخ دادن چنین اتفاقی دور از ذهن هم به نظر نمی رسد.»

مرادخانی هم با انتقاد از هنرمندان این حوزه اظهار داشت: «معضلات ساختارهای دولتی و غیردولتی صنایع دستی خیلی عمیق تر از این حرف ها است که ما بخواهیم محدودش نماییم به بحث بیمه. ولی شما با هر کسی که مصاحبه کنید، غیر از بیمه آیا مطالبه دیگری دارد؟»
صنایع دستی اصلا مشکل فروش ندارد
در ادامه این نشست همینطور مبحث مشکلات در ارتباط با فروش صنایع دستی هم مورد بحث و بررسی قرار گرفت. هیاس حسینی در همین راستا اظهار داشت: «در ایران خیلی خوب صنایع دستی می خرند و انقدری که در ایران توسط ایرانیان خریداری می شود، توسط خارجی ها این خرید صورت نمی گیرد. شما باید خودتان را بکشید تا بتوانید به یک آلمانی صنایع دستی بفروشید.»

مرادخانی هم ضمن اشاره به این نکته که صنایع دستی مشکل فروش ندارد، اظهار داشت: «این استدلال که گفته می شود مشکل صنایع دستی فروش است، اصلا درست نیست. صنایع دستی اصلا مشکل فروش ندارد. مشکل اصلی صنایع دستی تولید و فرآیند تولید شمرده می شود که بحث مفصلی است.»

او افزود: «چیزی که اغلب بر سر زبان فعالان این حوزه است، مشکل فروش است. من به علل مختلفی می گویم صنایع دستی مشکل فروش ندارد، چون من مثال های زیادی دارم که کار خوب تولید می کنند و می فروشند. صنایع دستی به شدت مشکل تولید دارد. تولید به این مفهوم که فرایندی است که از شکل گیری اولیه تا عرضه محصول مشکل دارد. خیلی گلیم هایی را شما خریداری می کنید که تمام نشده هستند و یک دفعه کلی پرز پس می دهند. بعد از آخر تولید بحث بسته بندی هم اهمیت دارد که باز هم جزو فرآیند تولید است که آن هم مشکل دارد.»

حسینی هم با انتقاد از آموزش در دانشگاه ها اظهار داشت: «صنایع دستی با کیفیت مشکل فروش ندارد. در تمام دانشگاه ها کسی که می رود پزشکی می خواند در نهایت بعنوان یک پزشک بیرون می آید، اما کمتر کسی از رشته های هنری بعنوان هنرمند از دانشگاه خارج می شود.»

رستمی هم با تأیید وجود مشکلاتی در عرصه تولید، اظهار داشت: «اصلا پیش از بسته بندی هم مشکلات زیادی وجود دارد. من در بحث سوزن دوزی بارها به فعالان این حوزه تاکید کرده ام که چرا از نخ کاموایی استفاده می کنید؟ اما پاسخی که دریافت کردم این بوده که نخ نیست و همین است که هست! اصلا حاضر نیستند دنبالش بروند. هم اکنون در سیستان و بلوچستان بزرگترین معضلی که وجود دارد این است که سوزن دوزها حاضر نیستند که کار کنند. مدام می گویند کار نیست ولی حاضر نیستند کار کنند. به جهت اینکه همسرهایشان می روند و راه های دیگر یک شبه ۱۰ میلیون تومان پول می گیرند خب چرا باید برای من کار کنند که این پول را در مدت زمان طولانی تری به دست بیاورند. مشکلات صنایع دستی ریشه های عجیب و غریبی دارد.»




وقتی نسبت به وضعیت واقعی شان آگاهی ندارند، نقدشان می شود بیمه!

یکی از مواردی که در این جلسه مورد توجه و تأیید هر سه کارشناس و هنرمند بود، ضرورت وجود کنشگر و مطالبه گر در حوزه صنایع دستی است. مرادخانی در همین راستا اظهار داشت: «کنشگری مسأله مهمی است. هم اکنون شما یک سرچ کنید. چند نفر اطلاع دارند که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ تخصیص ها به چه صورتی است. چند نفر اطلاع دارند که در برنامه ششم، پنج ساله که سال جاری تمام می شود، اصلا صنایع دستی در چند ماده ذکر شده و برای چه؟»

او افزود: «بحث بر سر این است که وقتی کنشگران حوزه صنایع دستی نسبت به وضعیت واقعی حوزه خودشان آگاهی ندارند، نقدشان می شود بیمه. در نتیجه در بودجه ۱۴۰۱ وقتی ۵۱ درصد به میراث فرهنگی تعلق می گیرد، ۳۳ درصد به گردشگری و فقط ۱۱ درصد به صنایع دستی، کسی از این وضعیت انتقادی نمی کند! چرا باید این گونه باشد؟ در دو دهه گذشته چه کسی مسئول صنایع دستی بوده که سر از این کار درآورد؟ و در ۱۰ سال آینده هم این اتفاق رخ می دهد.»

این کارشناس در ادامه اظهار نمود: «این حوزه به سبب این که کنشگرانی ندارد که مبتنی بر آگاهی عمل کنند و وقتی اعتراضی صورت نمی گیرد، کدام مشکل حل می شود؟
آبان سال ۹۸ وقتی آمدند تا لایحه قانون مالیات مستقیم را بازنویسی کنند، اتفاقی که افتاد این بود که به آمارهای فروش و صادراتی که انتشار یافته بود و رقم های خوبی را نشان می داد، نگاه کردند. و مقرر کردند که فعالان این حوزه هم باید مالیات پرداخت کنند. چرا آن زمان از دیوار صدا درآمد، اما از یک هنرمند صدای اعتراضی بلند نشد؟»

او افزود: «در این کشور این حوزه فراموش شده است. سند توسعه فناوری های نرم و صنایع فرهنگی توسط آقای روحانی ابلاغ گردیده بود اما در آن هیچ اشاره ای به میراث فرهنگی و صنایع دستی نشده بود! وقتی صنایع دستی در اسناد بالادستی اولویتی ندارد، طبیعتا کسی هم که مدیریت می کند، فقط عدد می سازد.»

هیاس حسینی هم در این جهت اظهار داشت: «هنرمند باید به سیاست های کلان حوزه صنایع دستی نگاه داشته باشد و برپایه آن مطالبه کند.»

او افزود: «ما می توانیم امیدوار باشیم که چند سال آینده دانش ها رشد پیدا کنند تا بالاخره در این عرصه یک کنش گر داشته باشیم که مطالبه گری بلد باشد. گروهی که علاوه بر مسائل کارگاهی خودش، مسائل بیرون کارگاه هم برایش اهمیت داشته باشد. هم اکنون خیلی اندک هستند کسانی که مسائل بیرون کارگاه برایشان اهمیت داشته باشد. مسیر ما اگر به خطا دارد می رود، میتوان با کنشگری جلوی آنرا گرفت.»

بحث ارتباط با کشورهای دیگر در زمینه صنایع دستی یکی از مواردی است که این روزها درباره قطر شنیده می شود. ترکیه هم یکی از کشورهایی شمرده می شود که در گذشته از چنین برنامه ای بهره برده است. رستمی در پاسخ به این سؤال که آیا کشور ما هم قابلیت چنین همکاری هایی را دارد یا خیر؟ اظهار داشت: «از آن جهت که ایران در حوزه سیاسی مشکلات عدیده ای دارد، این تفکر که بخواهیم از کشورهای دیگر کمک بگیریم، یک طرز فکر رویایی شمرده می شود. در اکثر مواقع کسی که در وزارت خانه بعنوان وزیر فعالیت می کند، ناگهان تمام تمرکزش روی گردشگری قرار می گیرد و دو مورد دیگر را فراموش می کند. برای مسؤلان این مفهوم ندارد که گردشگری در ایران، بدون میراث فرهنگی و صنایع دستی اصلا مفهوم ندارد!»

مرادخانی هم در همین راستا اظهار داشت: «ترکیه اگر توانسته بفروشد، فقط بخاطر کیفیت صنایع دستی اش نیست. ترکیه زمانی با تولید سریال های فراوان و پخش آن در شبکه های اسپانیا توانست در طول یک سال میلادی حدود ۴۰ درصد فروش مبلمان ترکیه را در بازار اسپانیا بالا ببرد. هم اکنون تبلیغات دنیا دیگر حالت برون گرا ندارد، بلکه درونگرا شده است و درونگرا اتفاقی است که در چارچوب فیلم و سریال رخ می دهد. یکی دیگر از تجربیات موفق دراین زمینه به کشور کره جنوبی متعلق می باشد. کره جنوبی با سریال ها و موسیقی پاپ اش ذهن تمام مردم دنیا را به خود مشغول کرده و به واسطه این که یک بازار مستعد در ناخودآگاه جمعی مردم دنیا ایجاد کرده، تمام محصولات فرهنگی و صنعتی اش را به سادگی به فروش می رساند.»

او متذکر شد: «ما هم اکنون در مدخل نگارش برنامه هفتم، پنج سال توسعه هستیم. یعنی این که روند پنج ساله آینده مدیریت کشور، تخصیص اعتبارات، توسعه و سایر موارد دارد انجام می شود و هم اکنون باید چانه زنی کرد تا بتوان در آینده درو کرد. اگر در این برنامه هم اسمی از صنایع دستی نباشد، باز هم همین مشکلات تکرار خواهند شد.»
این کارشناس همینطور اظهار نمود: «ما در صنایع دستی سند بالادستی نداریم و به این علت است که هر کسی هر کاری دلش می خواهد انجام می دهد. باید یک سند بالادستی در این عرصه داشته باشیم که مبنای حرکت قرار بگیرد.»
رستمی هم ضمن اشاره به ضرورت وجود کارشناسان مجرب برای بهتر کردن وضع این حوزه اظهار داشت: «تا زمانی که اجازه ندهند افرادی که باید، درباره برنامه ها نظر دهند، شرایط به همین صورت باقی خواهد ماند. برای مثال اکسپو دوبی سال ۲۰۰۹ اعلام شده بود اما ما عادت کرده ایم که یک شب مانده، تازه برنامه ریزی انجام دهیم.»
صنعتگرانی که توهم هنرمندی دارند

او افزود: «تا مسیر درست نشود، هیچ چیزی اصلاح نمی گردد. وزارت میراث فرهنگی به یکسری از افراد صنعتگر درجه هنری داده و این مورد سبب شده تا توهم هنرمند بودن به ذهن این افراد راه پیدا کند. در نگاه این افراد ما صرفاً یکسری افراد پولدار در تهران هستیم که کارهای آنها را فقط باید به فروش برسانیم.»

هیاس حسینی در ادامه اظهار نمود: «ما اصلا نمی گوییم اگر صنایع دستی را هم اکنون به ما بدهند، آنرا به هوا خواهیم رساند؛ اما اگر این حوزه را به دست افرادی که آنرا می شناسند و مطالعه کرده اند، بسپارند مسیر کم هزینه تر و با خطای کمتری طی خواهد شد.»




پیشنهادهایی برای معاون جدید

در انتهای این نشست هر یک از کارشناسان و هنرمندان پیشنهادهای کارشناسانه خویش را به معاون صنایع دستی جدید عرضه دادند. مرادخانی در همین راستا چنین پیشنهاد داد: «ما در آستانه تدوین احکام برنامه هفتم، پنج ساله توسعه هستیم. با عنایت به جایگاه کم رنگی که صنایع دستی در برنامه ششم داشت و تنها در دو ماده به آن اشاره شده بود، اگر معاونت صنایع دستی بتواند از راه سازمان مدیریت و برنامه ریزی رایزنی کند و احکامی را در برنامه هفتم توسعه جای دهد که به کمک این احکام بشود اسناد بالا دستی را در برنامه هفتم توسعه قرار داد، میتوان بسیاری از مشکلات را از راه ساختار دولتی حل کرد. وی افزود: تدوین و نگارش سند توسعه صنایع دستی هم به نظر من یک خلأ بسیار جدی است چون این حوزه در اسناد بالادستی کشور ما چندان جایی ندارد و حضور در آن حوزه حداقل می تواند مبناهایی را ایجاد نماید که هم قانونگذار و هم نهاد اجرایی با ارجاع به آنها سهم خواهی بیشتری برای این حوزه داشته باشد. مشکلاتی که در لایجه بودجه و تخصیص اعتبارات به سه حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داده شده، در بودجه ۱۴۰۱ را بتوانند حداقل یک وضعیت متعادل ایجاد کنند. چرا صنایع دستی فقط باید ۱۱ درصد دریافت کند؟ بنظر می رسد برای مرتفع ساختن چالش ها در تخصیص بودجه به صنایع دستی بیشتر توجه نشان داده شود تا دستشان برای اجرای فرایند های کاری بازتر باشد. به هیچ کدام از آمارهای قبلی همینطور نباید توجه کرد و باید یک نگاه واقع بینانه داشته باشیم وگرنه در دور باطلی که قبلی ها قرار گرفته اند، می افتیم و دیگر نمی توان به سادگی از آن خارج شد.»

رستمی هم اظهار داشت: «یک مشکل جدی ای که در وزارت خانه وجود دارد، بحث اجرا است. قانون وجود دارد، اما چیزی که افراد را ملزم به اجرای آن کند و افرادی که بر آن نظارت داشته باشند، بنظر می رسد که وجود ندارد. افرادی که صرفاً منتظر هستند تا ساعت کاری شان تمام شود و بروند، مجری قانون نیستند و از آدم هایی باید بخواهند همراهی کنند که بتوانند در این عرصه کمک کنند و نظر کارشناسی داشته باشند. باید بپذیریم ایراداتمان کجاست، بررسی نماییم و واقعی به این مورد نگاه نماییم و ایرادات را برطرف نماییم. این امر در مدت زمان کوتاهی اتفاق نمی افتد و اگر واقعا می خواهیم پیشرفتی در حوزه صنایع دستی داشته باشیم، از همین امروز باید واقع بینانه به مسائل نگاه نماییم و مشخص نماییم که افراد در حوزه خودشان چقدر دانش دارند و بر این اساس طبقه بندی کنند؛ در غیر این صورت ما نتیجه ای نمی گیریم.»

حسینی هم پیشنهادی به این شرح عرضه داد: «فرهنگ، رشدِ بسیار ضعیف و لاکپشتی دارد و نمی توان خیلی معجزه کرد. حداقل انتظاری که من دارم این است که افرادی را بعنوان مشاور انتخاب کنند که این مسیر را بتوانند راهبردی پیش ببرند و چاره هایی ارائه نمایند که واقعا شدنی است و با مشورت کارشناسانی باشد که این حوزه را به خوبی می شناسند.
او با تأیید حرف های رستمی اظهار داشت: از یک سازمان فرسوده و پیر نمی توان خیلی انتظاری داشت. به جهت اینکه برنامه ای نوشته شود ابتدا احتیاج به یکسری کارشناس داریم. پیشنهادی که من دارم، این است که معاون صنایع دستی با عنایت به رزومه ای که دارد، حداقل از افراد کارشناس در این عرصه استفاده کنند.»







منبع:

1401/03/22
09:38:30
0.0 / 5
556
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۱