در گفتگو بلك بلاگ به بهانه بی همه چیز مطرح شد:

چالش جالب بابك كریمی با پرویز پرستویی و هدیه تهرانی

چالش جالب بابك كریمی با پرویز پرستویی و هدیه تهرانی

بلک بلاگ: بابک کریمی که این روزها یکی از فیلمهای پرمخاطب جشنواره را در سینماها دارد، اعتقاد دارد که« همه باید به فکر راهکاری به منظور زندگی با کرونا باشیم. » وی همینطور از تجربه بازی در فیلم «بی همه چیز» در ایام کرونایی می گوید، بخصوص اینکه همبازی شدن با هدیه تهرانی و پرویز پرستویی را چالشی جالب برای خود می داند.


به گزارش بلک بلاگ به نقل از ایسنا، یکی از سه فیلم پرمخاطب سی و نهمین جشنواره فجر ساخته جدید محسن قرایی با نام «بی همه چیز» است؛ فیلمی اقتباس شده از نمایشنامه مشهور «ملاقات با بانوی سالخورده» اثر فریدریش درونمات که در ایام گذشته هم فیلم و هم بازی بازیگرانش مورد تحسین بسیاری از منتقدان و تماشاگران جشنواره قرار گرفته است.
در این فیلم بابک کریمی که فیلم «سینما شهر قصه» را از جشنواره سال قبل هنوز در نوبت اکران دارد، با بازیگرانی همچون هدیه تهرانی، پرویز پرستویی، هادی حجازی فر، فرید سجادی حسینی و پدرام شریفی همبازی شده که با بیشتر آنها نخستین تجربه همکاری را داشته است. این فیلم در روزهایی که کرونا ناشناخته بودن خودرا تحمیل می کرد، جلوی دوربین رفت و به جشنواره رسید.

فیلمبرداری در ایام وحشت کرونا
کریمی در گفت وگویی با ایسنا درباره تجربه کار در ایام کرونائی می گوید: آن زمانی که ما فیلمبرداری را شروع کردیم در ایام اوج شیوع ویروس کرونا بودیم؛ همان روزهایی که ترس و وحشت نسبت به آن زیاد بود. البته ما خوشبختانه در روستایی کار می کردیم که هیچ موردی از کرونا گزارش نشده بود و از این لحاظ به یک محیط سالم رفتیم و بسیاری از سکانس ها در فضای باز فیلمبرداری می شد. با این وجود یک تیم پزشکی همیشه سر پروژه حضور داشت، هر روز بامداد عوامل تب سنجی می شدند و اگر دمای بدن کسی کمی بالا بود بلافاصله تست گرفته و تا مشخص شدن نتیجه به منزل فرستاده می شد. در آنجا اتاق لباس و گریم و محلی که برای صرف غذا در نظر گرفته شده بود به تجهیزاتی مجهز بود که شب ها همه چیز را ضدعفونی می کرد و از این لحاظ تدابیر سفت و سختی داشتیم.
او اضافه می کند: البته با این وجود چند نفری کرونا گرفتیم و من هم مبتلا شدم. اما حین کار این اتفاق نیفتاد و در یک جمع خانوادگی مبتلا شدم و حدود یک ماه و نیم نتوانستم سر کار بروم. بنا بر این همکارانم مجبور شدند در سکانس های گروهی، پلان های مرا بعدا فیلمبرداری کنند. در این پروژه استانداردی رعایت شد که من در پروژه های دیگری هم که می رفتم توضیح می دادم تا آنها هم همان تدابیر را اجرا کنند، چون همه به این شکل کار نمی کنند به ویژه آنکه به هر حال انجام این تدابیر هزینه های گروه را بالا می برد، هرچند آرامش و امنیت خاطر بیشتری به همراه دارد. در سکانس های گروهی ما، همیشه پزشک و پرستار سر صحنه حضور داشتند چون صحنه های سنگینی بودند بخصوص سکانس ابتدایی و پایانی که تعداد جمعیت بسیار زیاد بود.

برای وفاداری در اقتباس از کتاب باید خیانت کرد
این بازیگر درباره اقتباسی بودن این فیلم که کمتر چنین اتفاقی در ایران تجربه می شود و سختی های ساخت فیلم اقتباسی می گوید: یک قاعده وجود دارد که می گویند وقتی می خواهیم از یک کتاب اقتباس نماییم باید از یک جایی آنرا فراموش نماییم به جهت اینکه روایت آن در یک مدیوم دیگری طراحی شده است. رمان، نوشته ای وابسته به کلام است اما سینما، تصویر و حرکت است. در اقتباس باید عصاره داستان گرفته شود و حس و حال آن با مدیوم جدید منتقل شود. شاید باید فکر نماییم اگر خود فردریش دورنمات فیلمساز بود و می خواست این داستان را فیلم کند چه کار می کرد؟ چگونه تمام روایتش را تصویر می کرد؟ برای ساخت این فیلم باید از فرم تئاتر بیرون می آمدیم و فرم تصویر را با تاثیر نگاه ها بجای کلام جایگزین می کردیم.
کریمی به کتاب های «موراویا» که فیلم های زیادی از آنها تولید شده اشاره می کند و ادامه می دهد: پس از فیلم «دنباله رو» به کارگردانی برتولوچی که ساختاری جدید داشت، وقتی از موراویا پرسیدند آیا ناراحت نیستی که با داستان کتابت اینطور برخورد شده و این چنین تغییر کرده؟ پاسخی داده بود که خیلی جالب است. اظهار داشته بود: «اصلا ناراحت نیستم، چون برای آنکه به یک کتاب وفادار باشید باید به آن خیانت کنید»، بنا بر این نباید فراموش نماییم که سینما یک مدیوم عجیب و غریب است و اگر بخواهیم عین به عین کتابی را اجرا نماییم آن وقت یک کتاب مصور و متحرک خواهیم داشت.
وی در پاسخ به اینکه آیا این فیلم باتوجه به اقتباس از یک اثر معروف خارجی می تواند در سینمای دنیا عرضه شود؟ اضافه می کند: فکر می کنم «بی همه چیز» می تواند بعنوان یک اثر اقتباسی در دنیا مطرح شود، بااینکه بعضی جزئیاتش برای ما ایرانیها معنای دیگری دارد و ممکنست برای یک غیرایرانی درک یا توضیحش سخت باشد، اما اساسا خاصیت های دیگری دارد که می تواند برای مخاطب خارجی هم جذاب باشد.

بازی کنار پرستویی و هدیه تهرانی چالش جالبی بود
وی که با بیشتر بازیگران این فیلم نخستین تجربه همکاری را داشته می گوید: بجز پدرام شریفی که در «ماهی و گربه » حضور داشت، حدودا با بقیه نخستین کار مشترک را داشتم. قبلاً همیشه تماشاچی کارهای پرویز پرستویی و هدیه تهرانی و مشتاق فیلم هایشان بودم. بازیگران توانمندی هستند و برای من چالش خوبی بود که در کنار آنها کار کنم.
او درباره هدیه تهرانی که این روزها بخاطر بازی در این فیلم تحسین شده، ادامه می دهد: در بین بازیگران زن هستند کسانی که جذابیت مرموز این کاراکتر را بتوانند خلق کنند، اما اگر هر کس دیگری بجز خانم تهرانی بود یک فیلم دیگری می داشتیم. هدیه تهرانی به ویژه با آن لباس ها و گریم موثر انتخاب بسیار درستی بود و یادم هست برای گریم و پیدا کردن یک ترکیب خوب کلاه و لباس تست های زیادی انجام شد. کلا فکر می کنم تمام بازیگرها حتی آن هایی که رل های کوتاهی داشتند، سر جای خود بودند. ضمن اینکه باید به باران کوثری هم اشاره نمود که خیلی جسارت داشت چون حاضر شد گریمی سنگین داشته باشد تا این قدر زشت شود و کمتر کسانی پیدا می شوند که این گریم را تحمل کنند.





«بی همه چیز» سمبل امروز است
بابک کریمی با تایید اینکه «بی همه چیز» با وجود اقتباسی بودن و روایت یک داستان در زمان قدیم اشاره های به روزی از جامعه دارد، می گوید: درست است که تاریخ داستان به زمان های گذشته برمی گردد اما سمبل امروز است. غرض این نبود که یک ماجرای قدیمی را تعریف نماییم، در حقیقت درد دل ها و کنش های اجتماعی امروز را تعریف کردیم. من فکر می کنم طرح چنین مسائلی در یک دوران قدیمی تر موجب می شود به این موضوعات با کمی فاصله نگاه نماییم و اگر این ماجرا امروزی می شد به دسته ها و گروه ها و آدم های زیادی برمی خورد، ولی وقتی قصه را بجای دیگری در یک زمان دور می برید مسئله ی شخصی در آن وجود ندارد. انگاری آن موضوعات و مقوله ها را از بالا و از فاصله ای دور نگاه می نماییم. آن وقت می توانیم بفهمیم نسبت ما با آن مقوله در دوران امروز چقدر است.

شیوه زندگی با کرونا را باید یاد بگیریم
او که تابستان امسال قرار بود به جشنواره ونیز برود ولی به سبب مبتلاشدن به کرونا نتوانست، در آخر این گفت و گو درباره برگزاری جشنواره فجر و حس و حال خودش به آن با وجود هشدارهایی که مرتب داده می شود، می گوید: روزهایی که پاندمی شروع شده بود ما نمی دانستیم که چه اتفاقی می افتد. دنیا در حال کشف کرونا بود و نگرانی های زیادی وجود داشت و خیلی کارها تعطیل شدند، ولی در همان ایام از کاری که در ونیز انجام شد بسیار خوشم آمد. آنها تلاش زیادی کردند تا همه تدابیر رعایت شود که بتوانند جشنواره را برگزار کنند، در صورتیکه برایشان خیلی مشکل بود اما در نهایت جشنواره را برگزار کردند. الان برداشت شخصی من این است که ما حالا حالاها باید با کرونا زندگی نماییم و نباید اسیر آن شویم. باید شیوه زندگی کردن با کرونا را یاد بگیریم. ما نمی توانیم زندگی خودرا تعطیل نماییم. در ایام اول شرایط فرق داشت و همه چیز را تعطیل کردیم اما الان دیگر جا افتاده است. روزهایی را یادم می آید که وقتی در تهران راه می رفتم یا به جایی مثل بازار تجریش می رفتم یک سوم آدم ها ماسک نداشتند، اما همین چند روز قبل که رفتم، دیدم همه ماسک دارند. به هر حال شعور انسانی هم باید به درد بخورد و ما باید اهتمام نماییم این شرایط را مدیریت نماییم، یعنی بپذیریم کرونا هست اما نباید از زندگی کردن پرهیز نماییم.
هنر و سینما اکسیژن روح جامعه هستند به ویژه در جاهایی مثل سینما که شرایط قابل کنترل است و می توان تعداد حضور افراد را محدود کرد. من در همین جشنواره دیدم که صندلی های برج میلاد با فاصله قرار داده شده، تدابیر بهداشتی اجرا می شدند و از این پس هم این کار می تواند ادامه داشته باشد. ما باید زندگی را به جلو ببریم و شیوه زندگی کردن با کرونا را پیدا نماییم.
معتقدم تعطیلی جشنواره دیگر خیلی زیادی بود چون همانطور که با تدابیر بهداشتی فیلم می سازیم پس با همان شرایط هم میشود فیلم را تماشا کرد. از این پس به نظرم باید برای استادیوم ها هم فکری کرد. الان دیگر وقت این است که فکر نماییم و راهکار پیدا نماییم.



1399/11/18
10:44:36
0.0 / 5
1031
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۵