حقیقت فاطمی در آیینه كتاب ها، ۴

در خدمت نور

در خدمت نور

بلک بلاگ: کتاب شبیه مریم روایتی داستانی از زندگی بانویی است که از دل رنج و اسارت به خانه وحی رسید و سال ها در خدمت دختر پیامبر اسلام، حضرت فاطمه زهرا(س) قرار گرفت.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، زهرا اسکندری:

این دفعه قرار داستان بانوی دوعالم را از زبان کسی بشنویم که خادمه او بود. کسی که حتی تصورش را هم نمی کرد روزی این چنین عاقبت به خیر شود. داستان زنی را مقرر است بازگو نماییم که از همان شروع وارد این خانه شد و تا شهادت بانو حضرت زهرا(س) او را همراهی کرد. خوشی و ناراحتی این خانه را دید و زندگیش گرفتار تحول شد.
این زن نامش «فضّه» است و در تاریخ به عنوان بانویی شناخته می شود که بیست سال با زبان قرآن سخن گفت. «شبیه مریم» اثر نوشته شده از اکرم صادقی است که توسط انتشارات جمکران انتشار یافته و بشکلی داستانی و قابل فهم، گوشه ای از تاریخ صدر اسلام را در قالب زندگی فضّه بازآفرینی کرده است.
داستان کتاب با دیداری غیرمنتظره شروع می شود. مردی به نام ابوالقاسم قشیری در میانه راه با پیرزنی روبه رو می شود که در جواب هر پرسش، آیه ای از قرآن را بر زبان می آورد. از همان آغاز، نشانه ای از راز درونی این زن آشکار می شود؛ مرد درمی یابد که او از نزدیکان پیامبر و خاندان اوست یا اساسا با این خانواده ارتباط داشته است. زمانیکه پیرزن را به کاروان می رساند، حقیقت را درمی یابد: او «فضّه»، خادمه حضرت زهرا(س) است که بیست سال است جز با کلام قرآن سخن نمی گوید. از همین نقطه، روایت به گذشته بازمی گردد تا مسیر پرحادثه زندگی این زن را از کودکی تا رسیدن به مدینه بازگو کند.
در بازگشت روایت به گذشته، دختر جوانی به نام مریم معرفی می شود؛ دختری مسیحی که در دهکده ای کوچک همراه پدرش زندگی می کند. پدر، نام مریم را به احترام حضرت مریم(س) بر او نهاده است. زندگی آن دو در سایه بیم و تهدید می گذرد. حمله های مکرر به روستا سبب شده تا پدر و دختر در زیر خانه، راهی مخفی برای پناه گرفتن بسازند. آنان با دشواری از خانه بیرون می آیند و در انتظار روزی آرام اند، اما حمله ای تازه سرنوشت را تغییر می دهد. مردی غریبه که از شمار زیاد جوانان در دهکده آگاه می شود، با طمع بردگی آنان را مورد هجوم قرار می دهد. در این حمله پدر مریم کشته می شود، خانه در آتش می سوزد و دختران و پسران بسیاری به اسارت درمی آیند. مریم نیز در بین آنان است.
اسیران در گرمای سوزان بیابان به حرکت درمی آیند تا به کاروانی برسند که مقصدش بازار بردگان است. تاجری حبشی بیست جوان را می خرد و دختران را به حبشه و پسران را به شام می فرستد. در بین آنان، خواهر و برادرانی از هم جدا می شوند و پیوندهای انسانی گسسته می گردد. مریم در راه دشوار دریا و شن، از دانشی که از پدرش در درمان آموخته بود بهره می گیرد و به مداوای همراهان می پردازد. او اندک غذایی را که میان بردگان تقسیم می شود به بیماران می رساند و در مقابل بی عدالتی اعتراض می کند. همین اعتراض موجب می شود تا بردگان او را با شلاق تنبیه کنند؛ اما جوانی مسیحی، که مسئول کشتی است، به یاری او می شتابد. زخم هایش را می شوید و مراقب می شود تا غذای کافی به اسیران برسد. این رفتار انسان دوستانه در دل مریم اثر می گذارد؛ او درمی یابد که حتی در اسارت هم می توان آزادگی را زنده نگه داشت.
با رسیدن کشتی به حبشه، سرنوشت جدیدی در انتظار اوست. مریم با نام جدید «میمونه» شناخته می شود؛ چونکه در بدو ورود، جان نوزاد دختر پادشاه حبشه را نجات می دهد و برای همین میمونه نام می گیرد که به مفهوم مبارک است. پادشاه، که از خاندان نجاشی است، او را کنیز مخصوص نوزاد می کند و در کاخ می پذیرد. زندگی در قصر برای او هم زمان با آرامش ظاهری و اضطراب درونی است. او هنوز آرزوی آزادی در دل دارد، اما دوستش، آنا که حالا حوریه نام گرفته از موقعیت خود راضی است و از او می خواهد که به زندگی در قصر تن دهد. پسر پادشاه نیز به حوریه دل می بازد و خیال او را از رنج بردگی آسوده می کند. اما روح ناآرام میمونه هنوز بدنبال حقیقتی است که آرامش را در کاخ نمی یابد.
ورود جعفربن ابی طالب و همسرش اسماء به قصر نجاشی، نقطه ای تازه در راه داستان است. پادشاه حبشه با احترام خیلی از آنان استقبال می کند. اسماء به کودک پادشاه و فرزند خود شیر می دهد و رابطه ای دوستانه میان دو خاندان شکل می گیرد. میمونه از نزدیک شاهد ایمان و متانت جعفر و اسماء است و در دل خود پرسشی تازه احساس می کند. اما این دگرگونی آرام با حسادت اطرافیان روبه رو می شود. جیلان، سرپرست کنیزان قصر، با بدگویی از میمونه، موجب محدود شدن او می شود. تا آنکه روزی پادشاه حبشه تصمیم می گیرد گروهی از تازه مسلمانان را همراه با جعفربن ابی طالب به مدینه بفرستد و برای پیامبر اسلام هدایایی بفرستد. در بین هدایا، میمونه و حوریه نیز هستند.
سفر به مدینه، شروع بخش جدیدی از زندگی میمونه است. او انتظار رفتاری خشن دارد، اما کاروان جعفربن ابی طالب با مهربانی با آنان برخورد می کند. در یکی از شب ها، نوای نیایش و ذکر کاروانیان، دل او را آرام می سازد. همان صداهایی که روح خسته اش را از بیم رهایی می دهد. در عین حال، میل به فرار هنوز در او زنده است. شبی با حوریه می گریزند، اما بزودی پیدا می شوند. در کمال شگفتی، نه تنها تنبیه نمی شوند، بلکه با احترام و بخشش با آنان رفتار می شود. این رفتار متفاوت اولین تلنگر ایمان در قلب اوست. برای اینکه پیامبر و حضرت علی(ع) بارها به یاران خود از مقام و جایگاه زن گفته بودند. آنان حتی با بردگان و کنیزان خود نیز به زبان خشم سخن نمی گفتند.
با رسیدن به مدینه، پیامبر اسلام(ص) میمونه را به دختر خود می بخشد و او را «فضّه» می نامد؛ نامی که به مفهوم نقره است. از اینجا به بعد، مریمِ مسیحی، همان فضّه خادمه حضرت زهرا(س) می شود. در راه خانه، سلمان فارسی که خود روزی اسیر و برده ای آزادشده بود برای او از پیامبر و دخترش می گوید. فضّه درمی یابد که پیامبری که پدرش سال ها وعده آمدنش را داده بود، همان است که حالا در مدینه زندگی می کند. او برای اولین بار آرامش را در نگاه آنان می یابد و شهادتین بر زبان جاری می کند و مسلمان می شود.
ورود به خانه حضرت زهرا(س) برای فضّه سرآغاز شناختی تازه است. سادگی خانه، مهربانی اهل آن و رفتار پرمهر فاطمه با او، برایش اعجاب انگیز است. حضرت کارهای خانه را با فضّه تقسیم می کند؛ یک روز او و روز دیگر خود حضرت کارها را انجام می دهد. در هیچ سخنی نشانی از تحکم نیست و حضرت او را خادمه می خواند نه کنیز. این رفتار انسانی و کریمانه در روح فضّه دگرگونی می آفریند. در یکی از شب ها، او حضرت زهرا را درحال دعا می بیند که نام همسایگان را یکی یکی می برد و در انتها برای خود دعا می کند. فضّه از این میزان فروتنی و مهربانی شگفت زده می شود. از همان شب، دلش به خانه وحی گره می خورد.
او از ام سلمه، همسر پیامبر، در رابطه با ی گذشته خاندان نبوت می شنود؛ از صبر حضرت خدیجه، از سختی های پیامبر در شعب ابی طالب، از آزار مشرکان، و از کودکی حضرت فاطمه(س) که خاکروبه از سر پدر می تکاند. هر آن چه می شنود و می بیند، ایمانش را عمیق تر می کند. او بارها شاهد است که در خانه چیزی برای خوردن نیست، اما حضرت زهرا(س) از علی(ع) چیزی نمی خواهد، برای اینکه پدرش او را از این کار نهی کرده است. این منش و آرامش درونی برای فضّه نشانه ای از مقام معنوی حضرت فاطمه(س) است.
در روزهای حضور در خانه وحی، فضّه قرآن را از حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) می آموزد و خود در سخن گفتن از آیات قرآن بهره می گیرد. سال ها بعد، نام او به عنوان زنی شناخته می شود که دو دهه از زندگی اش را تنها با زبان قرآن سخن گفته است؛ زنی که ایمان و علم را در کنار خدمت، معنا کرد.
کتاب «شبیه مریم» این مسیر طولانی را با زبانی روان و داستانی روایت می کند. نویسنده با استفاده از منابع تاریخی و نگاهی انسانی به زندگی فضّه، تصویری ملموس از روزگاران نخستین اسلام و فضای خانه حضرت زهرا(س) عرضه می کند. روایت از دل ماجراهای پرتنش شروع می شود، اما به آرامش خانه فاطمه(س) ختم می گردد؛ مسیری که نمادی از سیر درونی انسان از خوف و حیرت به ایمان و یقین است.
تصویرگری های کتاب، با جزئیات تاریخی و متناسب با متن کتاب، بر جذابیت اثر افزوده است و آنرا به گزینه ای مناسب برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم دینی و تاریخی در قالب ادبیات داستانی بدل کرده است.
در کنار جذابیت روایی، اثر یادآور جایگاه زن در تاریخ صدر اسلام است؛ زنی که از طبقه بردگان برخاست اما در سایه ایمان و علم، به مرتبه ای رسید که سخنانش بازتاب کلام الهی شد.
در مجموع، «شبیه مریم» نه تنها داستانی از اسارت و آزادی، بلکه روایتی از دگرگونی روح انسانی در پرتو ایمان است؛ داستان زنی که از بند رهایی یافت، به خانه وحی راه پیدا کرد، و آینه ای شد برای بازتاب نور فاطمی در تاریخ.
در قسمتی از کتاب می خوانیم:
ام ایمن از شروع کودکی پیامبر می دانست که ایشان روزی پیامبر خواهد شد. او برای فضه از دسیسه های یهود اظهار داشت که سال ها از ظهور و هجرت ایشان به یثرب که حالا مدینه النبی نام داشت اطلاع داشته اند و از سالیان دور در آنجا ساکن شده اند ولی به مرور از نیتشان برگشتند و درگیر تجارت و ربا شدند. فضه به یاد سخنان مردم مدینه افتاد. او بارها در میانه بحث ها و گفت و گوهای آنها در کوچه و بازار شنیده بود که یهودیان را عامل فتنه ها و جنگ های خانوادگی و قبیله ای میانشان می دانستند. یهودیان در زمان جنگ خندق به عمد در مدینه ماندگار شده بودند تا از پشت سر به پیامبر و یارانشان حمله کنند.
کتاب «شبیه مریم» نوشته اکرم صادقی در ۲۵۱صفحه و به بهای ۲۵۰هزارتومان در انتشارات جمکران انتشار یافته است.

منبع:

0.0 از 5
1404/08/16
14:51:25
9
تگهای خبر: داستان , رمان , سفر , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها