لادن عظیمی مطرح كرد؛

دیدبان تاریخ صرفا بازگویی خاطرات نیست

دیدبان تاریخ صرفا بازگویی خاطرات نیست

به گزارش بلک بلاگ، دیدبان تاریخ صرفا به بازگویی خاطرات شهید اسحاقی نمی پردازد، بلکه خاطرات را در بستر زمانی و تاریخی وسیع تری نقل می کند.



به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، لادن عظیمی کارشناس کتاب و منتقد ادبی، یادداشتی را با عنوان بررسی کتاب «دیدبان تاریخ» نوشته که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
مشروح این یادداشت را در ادامه می خوانید:
تاریخ گنجینه شگفتی است که زمان گذشته را در خود انباشته است. زمانی که می تواند از یک لحظه پیش تا هزاران سال قبل را در خود بگنجاند. تاریخ معاصر ایران هم بعنوان بخشی از تاریخ عظیم و گسترده این کشور پر از ماجراها و اتفاقات تلخ و شیرین است. ماجراهایی که گاه سطری و گاه صفحه ای و گاه فصلی بر تاریخ این سرزمین افزوده اند.
انقلاب و جنگ هشت ساله ایران و عراق از مهم ترین و قابل توجه ترین بخش های تاریخ معاصر ما محسوب می شوند. دو رکنی که از دل آن داستان ها و رمان ها نوشته اند و سرودها و شعرها سراییده اند. در این بین هم عده ای فقط روایت گری کرده اند. نه سطری بیش و نه سطری کم. آنها هرآنچه رخ داده و دیده یا شنیده اند را برای آنان که نبوده اند و ندیده اند؛ روایت کرده اند.
تاریخ شفاهی حیات و بقای خویش را مدیون این گروه آخر است. تاریخ شفاهی که یکی از شیوه های پژوهش در تاریخ است؛ به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر مبنای دیده ها و شنیده ها و عملکرد ناظران و شاهدان و فعالان ماجرا می پردازد. پر واضح است که پژوهش گر حوزه تاریخ شفاهی پیش از هر ابزار نویسندگی دیگری به راوی یا راویانی نیازمند است که بتوانند با تاکید بر حافظه خود به ثبت بخشی از تاریخ کمک کنند.
تاکنون کتاب های بسیاری هم با موضوعات مختلف، در این عرصه گردآوری و به چاپ رسیده است. کتاب هایی که بخشی از آنها را موضوعات پیرامون انقلاب و جنگ تحمیلی به خود مختص کرده است. کتاب «دیدبان تاریخ» یکی از همین آثار است که با تاکید بر خاطرات سالهای انقلاب و جنگ گردآوری شده است.
کتاب، روایت زندگی شهید سید محمد اسحاقی است که به تلاش مرضیه نظرلو گردآوری و به نگارش در آمده است. این کتاب که تا صفحه ۲۵۴ به شرح زندگی و شهادت سید محمد اسحاقی پرداخته و صفحات بعدی را به آلبومی از تصاویر مرتبط اختصاص داده است؛ از نشر مرز و بوم به چاپ رسیده.
آنچه با خوانش خاطرات محمد اسحاقی عاید مخاطب می شود؛ فراتر از خاطرات صرف یک رزمنده است. نویسنده با عرضه شرح و توصیفات نسبتاً مبسوط از برهه تاریخی که خاطرات در آن رقم می خورند چهره ای از ایران دهه پنجاه و بیشتر از آن ایران دهه شصت به مخاطب عرضه می کنددیدبان تاریخ در واقع مستندی روایی از زندگی شهید اسحاقی است که از زبان سوم شخص و زاویه دید سوم شخص ناظر برای مخاطب روایت گری می کند. انتخاب این زاویه دید با عنایت به سوژگی شهید اسحاقی و بهره گرفتن از روایات و خاطرات راویان مختلف مناسب ترین شیوه روایت برای این اثر است که نویسنده با برگزیدن آن احتمال خروج از زاویه دید را منتفی کرده و علاوه بر آن به سیال شدن روایت کتاب کمک کرده است. اما آنچه کتاب را از اهمیت برخوردار و جامه تاریخ شفاهی و مستند روایی را بر تن آن برازنده می کند؛ نه شیوه روایت که اطلاعاتی است که کتاب در اختیار مخاطب قرار می دهد. در واقع کتاب علاوه بر این که روایتی از زندگی شهید اسحاقی است؛ شرح حالی از زمانه زیست او هم به حساب می آید. به بیانی بهتر دیدبان تاریخ صرفا به بازگویی خاطرات شهید اسحاقی نمی پردازد، بلکه خاطرات را در بستر زمانی و تاریخی وسیع تری نقل می کند. بستر تاریخی ای که همان بخش قابل توجه تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب و جنگ تحمیلی است.
در واقع آنچه با خوانش خاطرات محمد اسحاقی عاید مخاطب می شود؛ فراتر از خاطرات صرف یک رزمنده است. نویسنده با عرضه شرح و توصیفات نسبتاً مبسوط از برهه تاریخی که خاطرات در آن رقم می خورند چهره ای از ایران دهه پنجاه و بیشتر از آن ایران دهه شصت به مخاطب عرضه می کند. این امر تنها محدود به «زمان» وقوع حوادث نمی گردد بلکه از حیث جغرافیا و «مکان» وقوع رخدادها هم می-تواند اطلاعات جالب توجهی را با مخاطب به اشتراک بگذارد. به صورت مثال در بادی امر که بخش زیادی از خاطرات در رشت رقم می خورد؛ مخاطب با خیلی از حوادث روزهای انقلاب که در رشت رخ داده است آشنا می شود. این پیش برد خاطرات در بستر توصیفات به اندازه و کافی از موقعیت زمانی و مکانی وقوع آنها، مهم ترین حسن کتاب است. با این همه لحن و زبان کتاب میان روایتی مستند و روایتی داستانی در نوسان است. به بیانی کامل تر لحن روایت گاه چنان صمیمی است و به صور خیال نزدیک می شود که در نگاه مخاطب از مستند بودن آن کم می شود و گاه چنان خشک و عاری از روح که یادآور کتب تاریخی است.
این نوسان در لحن را اگر بخواهیم انتخاب نویسنده و امری تعمدی هم بدانیم تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی کند و کتاب را از این صدمه یک بام و دوهوایی در لحن نجات نمی دهد. اما به صورت کلی محاسن کتاب توانایی پوشاندن این نقطه ضعف را دارند و مواردی چون شخصیت پردازی قابل قبول و ریتم سریع کتاب سبب شده اند تا این نوسان لحن چندان به چشم نیاید و آزاردهنده نباشد. کتاب در لابه لای بازگویی خاطرات به مقوله شخصیت پردازی بی توجه نیست و به صورت نسبی از عهده این امر برآمده است. در واقع نویسنده حین تنظیم خاطرات از ابعاد شخصیتی افراد غافل نشده و خصوصیت های شخصیتی شان را در اثر گنجانده است. ازاین رو ما در دیدبان تاریخ، خلاف خیلی از آثار مستند و خاطره نویسی، با تعدادی شخصیت بدون بعد و مقوایی مواجه نیستیم. بلکه تا حدودی آنها را می شناسیم و می توانیم صفات شخصیتی شان را برشماریم.
تلاش نویسنده در منسجم کردن خاطرات و برهه های زمانی مختلف، با عنایت به تعدد افرادی که با آنها مصاحبه کرده است، تلاشی نتیجه بخش است. باآنکه گاه پرش هایی ناگهانی در سیر زمانی خاطرات رخ می-دهد که این مساله با در نظر گرفتن گذشت سالیان و مخدوش شدن خاطرات در ذهن راویان امری طبیعی است.
در مجموع باید بگوییم کتاب دیدبان تاریخ اثر قابل قبولی است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند و به سالهای پر التهاب تاریخ معاصر ببرد. از روزهای انقلاب و شور نوجوانان و جوانان برای مخاطب سخن بگوید و او را با خود به روزهای شگفت جنگ ببرد. اما اینکه کتاب چقدر می تواند مخاطبی را که به صورت کامل با تاریخ آن سال ها بیگانه است با خود همراه کند؛ سوال مهمی است که نه تنها از نویسنده کتاب دیدبان تاریخ بلکه باید از تمام فعالان حوزه تاریخ شفاهی پرسیده شود.


منبع:

1401/05/31
14:06:21
0.0 / 5
493
تگهای خبر: داستان , رمان , كتاب , نویسنده
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۲