گفت و گوی مجله مهر با برترین شناگر استقامت جهان؛

دوست داشتم عرض خلیج فارس را شنا کنم، اما نگذاشتند!

دوست داشتم عرض خلیج فارس را شنا کنم، اما نگذاشتند!

بلک بلاگ: بیشتر از 15 سال پیش بود که علی شادلو عرض 600 کیلومتری خزر را شنا کرد و یک رکورد ویژه را به نام خودش ثبت نمود. او بنا داشت خلیج فارس را نیز شنا کند.



خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخ الاسلامی: بیشتر از پانزده سال است که عاشقان ایران در انتظار محقق شدن وعده ای هستند که علی شادلو، امدادگر برجسته و سابق سازمان هلال احمر، پس از شنای ششصد کیلومتری عرض دریای خزر داده بود: «به زودی عرض خلیج فارس را شنا خواهم کرد». اما چرا شادلو نتوانست به وعده و آرزوی خود درباره خلیج فارس عمل کند و پس از افتخار شنای دریای خزر که رکورد آن در کتاب گینس نیز ثبت گردید، خلیج فارس را نیز به اخبار ورزشی ایران و جهان بیاورد؟ روز خلیج فارس بهانه ای بود تا پس از ۱۵ سال سراغ علی شادلو برویم و دلیل لغو شدن پروژه شنای خلیج فارس را جویا شویم و همین طور از او بپرسیم آیا روزی خواهد رسید که او به آرزوی دیرینش برسد؟ در این گفت و گو نکات زیادی درباره سختی هایی که در پروژه شنای خزر بر او گذشت و دلیل اصلی لغو شدن پروژه خلیج فارس گفته شد. همین طور درباره این حرف زدیم که آیا دوست دارد وعده ای که ۱۵ سال پیش درباره خلیج فارس داده بود را امروز عملی کند؟ اگر این گزارش موجب شود علی شادلو باردیگر لباس شنا بر تن کند و یک رکورد دیگر را در پهنه خلیج فارس زیبا ثبت کند، ما کارمان را کرده ایم. گفتگو را بخوانید:
آقای شادلو! سال ۸۵ بود که شما با شنا در عرض دریای خزر یک اتفاق بزرگ و جذاب را رقم زدید و نام تان نیز در کتاب گینس بعنوان بالاترین شناگر استقامت جهان ثبت گردید. پس از شنای دریای خزر بود که وعده دادید به زودی عرض خلیج فارس را هم شنا خواهید کرد، اما این اتفاق هیچ گاه نیفتاد. می خواهید ابتدا درباره خزر و آن رکورد بی سابقه صحبت کنید؟
نمی دانم شما به چه چیزی جذاب می گوئید، چون برای من اینقدر جذاب بود که اگر باردیگر به آن روز برگردم احتمال این که آن کار را باردیگر انجام بدهم بسیار کم است. اولاً این کار، یعنی شنای آزاد استقامت، در کشور ما خیلی جا افتاده نبود. به همین خاطر ما بیش از دو سال و نیم در ادارات سرگردان بودیم تا بفهمیم بالاخره چه کسی مسئول است، چه کسی مجوز می دهد، چه کسی هماهنگ می کند، از فدراسیون ملی شنا گرفته تا اداره ورزش قهرمانی، معاونت ورزش همگانی، در سطح استانی ارگان های دریاداری، نظامی و انتظامی، استانداری و فرمانداری، همه جا رفتیم تا نتیجه بگیریم اما فهمیدیم این کار هیچ صاحبی ندارد. اینجا ایران است دیگر؛ در فضای خلق رویداد و انجام کارهای نو پروسه امور خیلی پیچیده است. آن موقع که اینقدر پیچیده بود. تا آن موقع چنین اتفاقی نیفتاده بود و کسی نمی دانست باید چه کاری انجام بدهد. شرح وظایف اصلاً مشخص نبود. بطورمثال ما آن موقع اسپانسرمان مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری بود، اما معلوم نبود این سازمان می خواهد منابع مالی را از چه کانالی برای حمایت و هدایت این پروژه تزریق بکند. سال ۸۳ پیگیری این کار را شروع کردیم، سال ۸۵ با حداقل هماهنگی هایی که انجام شده بود و با پذیرش ریسک بالا اصل برنامه را شروع کردیم. ما شاید با بیست درصد از استانداردی که تصور می کردیم باید کار را انجام بدهیم، پروژه را شروع کردیم. بطورمثال یک قایق های ویژه ای مخصوص دریای خزر طراحی شده اند که آن موقع در بندر ترکمن مستقر بودند. این قایق ها توانایی این را دارند که نه در تقاطع و طول امواج، بلکه در عرض امواج حرکت کنند. ما هم چون می خواستیم عرض خزر را شنا نماییم و تلاطم دریا خط شنای ما را قطع می کرد، قرار بود از این شناور بزرگ استفاده نمائیم و از امکانات زیاد آن بهره ببریم. اما این قایق تقلیل پیدا کرد به یک قایق موتوری با یک ناظر تربیتی و با یک کسی که از تیم خودمان بود تا کارهای خدمات و دیده بانی روی قایق و مسیر شنا را انجام می داد. خلاصه با حداقل استاندارد کارمان انجام شد. در مسیرهایی که می آمدیم هم، شهرستان به شهرستان، هی مجبور بودیم هماهنگی ها را تمدید نماییم. هیچ کاری جلو جلو پیش نمی رفت. حتی یادم است ما پس از سیصد کیلومتر شنا وقتی که استان گیلان را تمام کردیم، مدیر کل تربیت بدنی مازندران برگشت به ما گفت «از نظر من این کاری که شما می کنید اصلاً ورزش نیست! حالا من نمی دانم چه کسی قبول کرده از شما حمایت کند و برای ما هم دردسر درست کرده!»
یعنی بجای این که در بین مسیر به شما امید و انگیزه بدهد کل آن اتفاق را زیر سوال برد!
به هر شکل، این کاری بود که انجام نشده بود و پیشینه ای هم در ادبیات ورزشی ایران نداشت. در ادبیات رکوردی ایران هم چنین ادبیاتی نبود. به همین خاطر خیلی سلیقه ای برخورد می شد. آن موقع آقای «برانوش نیک بین» مدیرکل تربیت بدنی گیلان بود. ایشان چون با آقای «پرویز کیانی» که شناگر آب آزاد ایرانی بود و در گذشته با او شنا کرده بود و تجربه این کار را داشت، خیلی علاقه داشت. علاقه شخصی ایشان خیلی به ما کمک کرد. ولی بطورمثال وقتی به مازندارن رسیدیم اوضاع کلاً تغییر نمود و می گفتند این مسخره بازی ها چیست؟! این چه کاری است که شما می کنید؟ خلاصه با هزار سختی و هماهنگی و پس از دو سال این کار انجام شد و در نهایت ما که حدود دو سال بعد حدود سی درصد از هزینه هایی که انجام دادیم به ما برگشت. اولاً صد در صد هزینه ها را خودمان انجام دادیم و هیچ حمایتی از ما صورت نگرفت، تازه پس از دو سال بدون احتساب تورم و چه و چه، تنها سی درصد از هزینه ها پرداخت گردید. یادم است آن موقع چیزی حدود سی میلیون تومان هزینه شد و پس از دو سال مبلغ پنج میلیون و هفتصد هزار تومان به ما دادند. من گفتم این چیست؟ گفتند از مجموع هزینه های شما با شش میلیونش موافقت شده که با کسر مالیات این مبلغ تقدیم شما شده است! گفتم شما به من حقوق نمی دهید، هزینه هایم را می دهید؛ هزینه که مالیات ندارد. گفتند نمی گردد، اگر نمی خواهی نگیر. به همین خاطر است که می گویم اگر امروز برگردم شاید پروژه خزر را هم انجام ندهم. سر آن پروژه یک آپارتمانم از دست رفت و هنوز هم موفق نشدم جبرانش کنم.
از سختی های پروژه خزر زیاد گفتید و ما هم همه سختی ها را می دانیم و درک می نماییم. اما بگویید چرا شنای خلیج فارس انجام نشد؟ خیلی ها انتظار داشتند این اتفاق بزرگ و ویژه را رقم بزنید، به ویژه که خلیج فارس تبدیل به نماد میهن دوستی در بین ایرانیان شده است.
درست است که تجربه اول برای ما تجربه بدی بود ولی آن موقع درکی از نامهربانی ها نداشتم. من آن موقع می دیدم اوج آمادگی را دارم و ششصد کیلومتر شنا کرده ام، دیگر ۱۵۰ کیلومتر که چیزی نیست. ضمن این که شنا در خلیج فارس خیلی آسان تر از شنا در خزر است؛ شوری آب کمتر است، اندازه شناوری شما منفی تر است، ضمن این که تلاطم آب کاملاً عرضی است و شما داری در عرض آب شنا می کنی، و از جانب دیگر فیزیک خلیج فارس خیلی با دریای خزر متفاوت می باشد. پس من فکر می کردم حالا که این قابلیت وجود دارد و سن ام هم مناسب این کار است آنرا انجام بدهم. آن موقع خیلی به این فکر نمی کردم که همین مطالبات خزر هم به سختی پرداخت خواهد شد. با خودم می گفتم این ماه پرداخت نکنند، حتما ماه دیگر پرداخت می کنند! نمی دانستم پس از دو سال تنها سی درصد از هزینه ها را با کسر مالیات پرداخت می کنند. به همین خاطر وقتی خزر را شنا کردم و از آب بیرون آمدم، گفتم کمک کنید که می خواهم خلیج فارس را شنا کنم. دیگران هم باور کرده بودند که این کارها شدنی است. خوب است این خاطره را برای توضیح شرایط آن موقع تعریف کنم. من سال هشتاد و سه و چهار هر موقع به سازمان تربیت بدنی می رفتم می گفتند «این پسر خله که می گه می خواد شیشصد کیلومتر خزر رو شنا کنه اومد!». بعد که ششصد کیلومتر را شنا کردم و به همین اداره می رفتم می گفتند «این پسر خله که شیشصد کیلومتر خزر رو شنا کرده اومد!». یعنی در باور کسانی که مقرر است به من کمک کنند من همان آدمی بودم که مغزم پاره سنگ برداشته بود. با وجود همه اینها ما یک مقدار ورزیدگی در پیگیری کار اداری پیدا کرده بودیم و بلد بودیم پیش چه کسی برویم. پس کار خلیج فارس به لحاظ اداری زودتر جلو رفت. در ادامه همین پیگیری ها بود که برای ما در دفتری از وزارت خارجه جلسه گذاشتند که مختص روابط کشورهای حوزه خلیج فارس بود.


در آن جلسه چه اتفاقی افتاد؟ چه مباحثی شکل گرفت؟
آنجا و در آن جلسه به من گفتند که شما چرا می خواهی این کار را انجام بدهی؟ گفتم ما خزر را که ششصد کیلومتر بود انجام دادیم، حالا دوست داریم این صد و پنجاه کیلومتر را هم انجام بدهیم، چونکه افتخارش برای ایران و ایرانی باقی می ماند. گفتند شما می خواهی به نفع کشورت کار کنی یا به ضرر کشورت؟ گفتم خب معلوم است که می خواهم به نفع کشورم کار کنم. گفت «خب این کار به نفع کشور شما نیست. چون ما الآن تحریم هستیم و در یک فضای سیاسی و اقتصادی خاصی هستیم و تنها بنادری که ما نیازهای فعلی کشور را از آنجا تامین می نماییم بنادر جنوبی کشور است و اگر بنا باشد آنها هم گرفتار تنش سیاسی بشویم، برای ایران خوب نیست و هموطنان شما به دردسر می افتند». خلاصه ما پس از یک سال پیگیری در آن جلسه وتو شدیم. حتی من به آنها گفتم شعار این طرح «انما المومنون اخوه» است و ما می خواهیم روی وحدت در خلیج فارس تاکید نماییم. گفت درست است، شما دنبال تنش نیستی ولی کافی است یک خبرنگار شیطنت کند و بگوید «جوان ایرانی خلیج همیشه فارس را شما کرد» و این حرف ها، بعد این کار موجب تنش شود.
این آخرین تلاش شما برای شنای عرض خلیج فارس بود؟
نه. من بنا بر این که می خواستم با شعار وحدت مسلمانان خلیج فارس را شنا کنم، یک تلاش دیگر هم داشتم. برای همین اهتمام کردم این دفعه از سمت امارات این کار را به سرانجام برسانم. یکی دو سال بعد، یعنی سال هشتاد و هفت، به امارات رفتم و چهارده روز در امارات ماندم. پس از کمی پیگیری در نهایت با عالی رتبه ترین آدمی که می توانستیم جلسه بگذاریم، یعنی مدیرعامل باشگاه النصر جلسه گذاشتیم. ایشان اولاً بر خلاف هموطنان ما که می گفتند عقلش پاره سنگ برداشته که می خواهد این کار را بکند، بسیار به کار و ایده من احترام گذاشت و می دانست چه کار بزرگی است. یک رنجرور آخرین مدل دنبال من فرستاد تا مرا به دفترش ببرند. به پیشواز ما آمد و با مهربانی تمام از ما استقبال و میزبانی کرد. توضیحات مرا شنید و مستندات را بررسی کرد و گفت ما تا ۴۸ ساعت به شما خبر می دهیم. پس از ۴۸ ساعت هم گفتند ببخشید، اگر شما می گفتی من می خواهم از اینجا تا مکه پیاده بروم ما همه هزینه های شما را می دادیم، اما این که بعنوان یک ایرانی می خواهید خلیج فارس را از ایران تا امارات را شنا کنید ما منع سیاسی داریم و نمی توانیم از شما حمایت نماییم. این جلسه هم منتج به نتیجه نشد و من هم کلاً شنای آب آزاد را بوسیدم و کنار گذاشتم.
با توجه به این که از شنای خزر تقریباً پانزده شانزده سال گذشته، اگر امروز بخواهید خلیج فارس را شنا کنید هنوز آمادگی بدنی اش را دارید یا نه؟
کار آب آزاد بیشتر از این که جسم آماده بخواهد، روح آماده می خواهد. من فکر می کنم همه آدم های دنیا تا سن پنجاه و چهار پنج سالگی این قابلیت را دارند که روزی ده ساعت حدود بیست کیلومتر شنا کنند. این را نه فقط من، بلکه تمام کسانی که سواد ورزشی و پزشکی ورزشی دارند تأیید می کنند. یعنی می توان روی شاخص سلامتی و تغذیه کار کنند و با تمرین خودشان را به این آمادگی برسانند. پس من الآن در سن ۳۹ سالگی هنوز تا ده پانزده سال دیگر می توانم بدنم را به شرایطی برسانم که از پس این برآیم.
چه خوب. پس هنوز این امیدواری وجود دارد که یک روز این کار نیمه تمام را تمام کنید!
این قسمت بدنی ماجراست اما قسمت روحی و روانی یک موضوع دیگری دارد. اولاً شنا در آب آزاد حس و حال خاصی دارد. دیدید بعضی آدم ها احساس می کنند توی زندگی شان انگار روی تردمیل می دوند؟ پیش نمی روند و هرچه تلاش می کنند در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و… پیش نمی روند و گرفتار یک سرخوردگی و دلسردی وحشتناک می شوند. آب آزاد این طوری است. نه منظره تغییر می کند، نه مزه تغییر می کند، نه سروصدایی که می شنوید تغییر می کند. شما حساب کنید روی کاناپه دراز کشیده اید و روزی ده ساعت آب نمک قرقره می کنید! یا فرض کنید روزی ده ساعت باید سی هزار بار با دست هایت شنای کرال کنی. این کار اینقدر یک نواخت و کسل کننده است که روز دوم این کار را انجام نمی دهید. حالا آفتاب و شوری آب و نگرانی هایی مثل گرفتگی ماهیچه و اختلال الکترولیت و حمله جانوران دریایی در دریا را هم به آنها اضافه کنید. بدین سبب این کار بیشتر یک کار روانی است.
به علی شادلو نمی خورد که به لحاظ روحی برای چنین چالش جذاب و البته میهن پرستانه ای آماده نباشد!
شاید. اما با همین نکات است که می گویم امروز با دریافتی که الآن دارم شاید دیگر خزر را هم شنا نکنم. حداقل عقل آدم می گوید این کار باید چند وجه درست داشته باشد. بطورمثال وجه رسانه ایش باید خوب باشد و مورد استقبال قرار بگیرد و به آن پرداخته شود و این از توان شخص ورزشکار خارج است. برای این اتفاق لازم است که دستگاه ورزش کشور برایش اهمیت قائل باشد و وقت بگذارد. یا از حیث اقتصادی توجیه داشته باشد که حداقل منتج به ضرر شخصی نشود. حالا منتج به سود نشد مهم نیست، ولی نباید از جیب خودت خرج نکنی. همین طور از حیث ورزشی بدانی که دیده و شنیده می شوی. من یادم است آن سال ها چقدر زحمت کشیدیم تا به ما اجازه دادند فقط در استخر آزادی که تیم ملی در آن تمرین می کرد، ما هم یک گوشه تمرین نماییم. همان موقع هم بچه های تیم ملی نگاه می کردند و می گفتند این کیست که آمده و ادعا کرده می خواهد خزر را شنا کند؟ با یک حالت کنایه و طعنه. اصلاً باور نمی کردند چنین کاری عملیاتی باشد. منظورم این است که اگر بخواهم امروز این کار را انجام بدهم باید یک حمایت همه جانبه و مناسبی وجود داشته باشد، وگرنه ممکن نیست.
اگر امروز شرایط نسبی مناسبی فراهم گردد و یک ارگان یا شخص به شما پیشنهاد بدهد، این کار را انجام می دهید؟
بله. ولی من ترجیح می دهم پیشنهاد و اصرار برای انجام این کار از آن طرف باشد، نه از جانب من. من دیگر نمی توانم یک طرح بنویسم و خودم را آواره ادارات کنم. اگر همین نگاهی که شما داری را دستگاه های تبلیغی و ورزشی کشور داشته باشند و بگویند آقای شادلو تو حاضری باردیگر بیایی و یکی دو سال از زندگی ات را وقف این کار کنی و تمرین کنی و خودت را به مرز آمادگی برسانی؟ در این شرایط من شاید قبول کنم. همیشه در آدم هایی نظیر علی شادلو یک شعله ای به نفع وطن و وطن پرستی شان روشن است. پس یک روز با یک فعالیت برای محیط زیست به کشور خدمت می نماییم، یک روز با یک کلاس به نفع پایداری و توسعه و سرزمین، یک روز هم نه، می گوئیم باید از سرشانه هایمان استفاده نمائیم و در یک رویداد شنا مثل خیج فارس شرکت نماییم. من تصورم این است که آدم هایی مثل ما را خیلی راحت می شود خام کرد. یک هویج نشان مان بدهی باردیگر پونصد ششصد کیلومتر شنا می کنیم! ولی وقتی بجای هویج فقط شلاق و چماق است، آدم به خودش می گوید بهتر است بروم و به زن و بچه ام برسم.
امیدوارم این گفت و گو بهانه ای شود که این اتفاق خوب رقم بخورد. شاید تنها کسی که در ایران می تواند خلیج فارس را شنا کند، علی شادلو باشد.
الآن این گزارش را کار می کنی تا ما را به دردسر یک شنای دویست کیلومتری بیندازی؟! دست شما درد نکند، خدا سایه تان را کم نکند! تا امروز پیش از این که شما به من زنگ بزنی من حتی یادم رفته بود که من بلد هستم شنا کنم. یعنی اینقدر برخی از رفتارها آدم را از واقعیت و توانایی هایش دور می کند. امروز که شما گفتی، این سوال برای ذهن خود من هم چالشی بود. فرض کنید یک نفر دیگر از بخش خصوصی یا دولتی به شما بگوید بسم الله، من هستم؛ حالا تو هستی که باردیگر این کار را انجام بدهی؟! الآن می خواهم وقتی تلفن را قطع کردم به این فکر کنم عجب حرفی بودها! اگر یک نفر این پیشنهاد را به من بدهد، من باردیگر حاضر هستم این کار را انجام بدهم؟! نمی دانم. ولی امیدوار هستم اگر جوان های دیگری آمدند تا دست به چنین کارهایی بزنند از آنها حمایت شود و شرایط برایشان برقرار شود.
یک توضیح مختصر می دهید که شنای عرض خلیج فارس چقدر طول می کشد و چه سختی هایی دارد؟
من تصورم این است که کار با یک سال تمرکز جمع می شود. من برای خزر که ششصد کیلومتر بود سه سال بصورت پراکنده، یک سال بصورت متمرکز و سه ماه بصورت اردویی تمرین کردم و جالب اینجاست وقتی که دریا را شنا می کردم هیچ روزی کار اینقدر سخت نشد که تمرین ها سخت بود.
یعنی تمرین ها از خود شنای خزر مشکل تر بود؟
خیلی مشکل تر. شاید سختی هیچ روزی از شنای من در خزر، به سی صد از سختی روزهای تمرینم هم نرسید. می خواهم درباره سختی کار بگویم عرض خلیج فارس از امارات تا ایران حدود صد و پنجاه کیلومتر است. شنای صد و پنجاه کیلومتر عرض خلیج فارس کمتر از ده روز کار دارد. خزر سی و شش روز کار بود. پس شنای خلیج فارس به لحاظ فیزیکی آسان تر از خزر است اما تدارکاتش دشوار است.

1401/02/12
09:35:26
0.0 / 5
483
تگهای خبر: استاندارد , برنامه , خدمات , رسانه
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۴