عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
كاندیداها وعده های غیرواقعی ندهند
حسینی اظهار داشت: متاسفانه در حوزه اخلاق، برای اخلاق جامعه ضمانت اجرایی نداریم یعنی افراد اگر الزامات اخلاقی را رعایت نکنند مورد بازپرسی قرار نمی گیرند چون ساختار مشخص و ضمانت اجرایی وجود ندارد.
به گزارش بلک بلاگ به نقل از مهر، این روزها که تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری شروع شده و از راه رسانه ملی کاندیداها با مردم حرف می زنند، وعده و عیدهای هرکدام از کاندیداها به اوج رسیده و گاهی هم برای از دور خارج کردن رقیب بی اخلاقی هایی هم مرتکب می شوند. با وجود آئین نامه و دستورالعمل های اخلاق انتخاباتی که ستاد انتخابات تهیه کرده بسیاری ازموازین اخلاقی به خاطر نبودن ضمانت اجرایی رعایت نمی گردد. به همین بهانه با سیدرضا حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشگر علوم سیاسی درمورد اخلاق و رابطه آن با سیاست گفتگو کردیم.
وی در ابتدا اظهار داشت: بحث فلسفه اخلاق، شاخه ای از فلسفه است که به استدلال های عقلی پرسش های بنیادین علم اخلاق توجه می کند. ما وقتی بحث فلسفه اخلاق را مطرح می نماییم باید سه مبحث را در نظر داشته باشیم که خیلی مهم می باشد. این سه مبحث عبارتند از هدف، روش و مبحث. هدف در این مباحث خیلی مهم می باشد چون هدف در فلسفه اخلاق تمرین عقلی نیست بلکه کشف حقایق آن علم است یعنی به هرمیزان که فیلسوف این رشته نسبت به کشف حقایق مبحث علم مورد نظر خودش موفق شود، آن علم، علم قابل قبول تری خواهد بود.
حسینی اضافه کرد: درباره اغلب تعاریف علوم انسانی تعریف مشترکی که قابل قبول همه اندیشمندان این رشته باشد نداریم. اخلاق و سیاست هم از این قاعده استثنا نیستند وتعریف واحدی برایشان وجود ندارد البته این به معنای این نیست که نمی توان به ماهیت این مفاهیم دست پیدا کرد. در فلسفه اسلامی علوم را به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می کنند. حکمت نظری شامل الهیات و ریاضیات و حکمت عملی شامل سیاست مدن، تدبیر منزل و اخلاق می شود. به بیان دیگر حکمت نظری درباره «هست» ها و آنچه خارج از ذهن است، است که باید آنها را کشف کرد ولی حکمت عملی درباره «بایدها و نبایدها» است، باید و نبایدهایی که باید انجام دهیم تا به سعادت و کمال مورد نظرمان برسیم. در اینجا میبینیم که هم اخلاق و هم سیاست جزو این دسته از علوم قرار می گیرد چون شامل بایدها و نبایدها می شوند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: بهتر است به جای این که درباره رابطه اخلاق وسیاست حرف بزنیم درباره فعل سیاسی و عمل اخلاقی حرف بزنیم. معمولاً در تعاریف هم از فعل اخلاقی بیشتر گفته می شود مثلاً شهید مطهری در یکی از کتابهایشان درباره فعل اخلاقی، صفت اخلاقی و اندیشه اخلاقی صحبت کرده است. ایشان معتقدند، افعالی، فعل اخلاقی هستند که منفعت شخصی در آن دخیل نیست و در عین حال قابل ستایش هستند. فعل اخلاقی مبتنی بر فطرت انسانی انسانهاست و در همه انسانها وجود دارد. درباره سیاست هم، باید بگوییم فعل سیاسی که عبارتست از اموری که در جهت کاربرد، کسب و حفظ قدرت، نفوذ، اقتدار و تاثیرگذاری بر کنش افراد و اجتماعات است. درست است که کمال فردی انسان مهم می باشد ولی چون در اجتماع زندگی می کند مهم می باشد که در اجتماع چه اتفاقی می افتد. سیاست هم اجتماع را راهبری و یکسری اصول و هنجارهایی را معین می کند که جامعه باید برپایه آنها رفتار کند. پس پیوند عمیقی بین اخلاق و سیاست برقرار است. یعنی در سیستم هایی که معتقد به جدایی دین از سیاست یا اخلاق از سیاست هستند هم، باز هم الگوهایی وجود دارد که به ارزش های برتر اجتماعی تبدیل می شود بنابراین این سبک اصول و ارزشها در سرنوشت فرد و جامعه اهمیت دارد و بدین سان کمال و سعادت و انحطاط جوامع وابسته است به مبحث اخلاق که در سیاست تبدیل به هنجار و الگو می شود.
حسینی خاطرنشان کرد: اخلاق وقتی وارد جامعه می شود تبدیل به ساختارها و هنجارها می شود. در حوزه اخلاق دو مساله داریم؛ یکی مساله نظارت درونی و دیگری نظارت بیرونی. ما معمولاً نظارت بیرونی مان در جامعه کمرنگ است و ساختارهای کامل با ضمانت اجرایی محکم در سیستم سیاسی مان نداریم و معمولاً از افراد می خواهیم که مبتنی بر نظارت درونی خودشان و وجدان اخلاقی شان بسیاری از مسائل را رعایت نمایند. این شیوه در روابط فردی قابل قبول و اجراست ولی در جامعه کارکرد ندارد و قابل قبول نیست. بعنوان مثال در سیستم های اقتصادی مان ساختار مشخصی نداریم که بر اساس آن مشخص شود که مثلاً مالک یک خانه چگونه می تواند اجاره بهای خویش را بالا ببرد اما از آن طرف از افراد می خواهیم که مالکین رعایت حال مستاجران را بکنند یعنی به آنها سفارش می نماییم ولی ضمانت اجرایی برایش نداریم به بیان دیگر پیوند بین موضوعات فردی و اجتماعی با ساختارهای محکم وضمانت اجرایی خیلی سست است و یا اصلاً وجود ندارد. ازاین رو دلیل این که مباحث اخلاقی در حد بحث و نظریه و نظریه می مانند و عملی نمی شوند این است که یا ساختار وجود ندارد یا ضمانت اجرایی؛ در صورتی که هردوی اینها باید باهم وجود داشته باشد. متاسفانه در حوزه اخلاق، برای اخلاق جامعه ضمانت اجرایی نداریم یعنی افراد اگر الزامات اخلاقی را رعایت نکنند مورد بازپرسی قرار نمی گیرند چون ساختار مشخص و ضمانت اجرایی برای این حوزه نداریم.
این پژوهشگر حزوه سیاست در انتها اظهار داشت: بعنوان تحصیلکرده حوزه سیاست سفارش ام برای کاندیداها که به نفعشان هم است این است که وعده هایی که از پس آن برنمی آیند ندهند. عطف به مبحث صحبت قبلم، هم اکنون حرف هایی زده و وعده هایی داده می شود که عملی نیست و خارج از تحقق است، مردم هم این را می دانند ولی چن ساختار و ضمانت اجرایی برای این شیوه رفتار نداریم هرکسی هر وعده ای دلش می خواهد می دهد. کاندیداها باید به جای نفی گذشته، اثباتی حرف بزنند چون گذشته تمام شده است و باید بگویند برای از اینجا به بعد می خواهند چه کنند.
منبع: بلك بلاگ
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب